موضوع: عقل و وحی، در کنار یکدیگر تاريخ پخش: ۹۹/۰۹/۰۶
عقل و وحی، در کنار یکدیگر
تاريخ پخش: ۹۹/۰۹/۰۶
عناوین :
نیاز به عقل و وحی
پشیمان شدن انسان و ضعف عقل
نیاز به دعا، نشانه ضعف عقل است
نیاز به سؤال و ضعف عقل
نقصان عقل و دین و بدعهدی با خدا
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
موضوع: عقل و وحی،
۱- نیاز به عقل و وحی
ما در یک زندگی سالم و سعادتمند نیاز به عقل و هم وحی داریم. آری! عقل، مهم است اما کافی نیست. چون علم و سواد ما در حد خواندن ۱۰۰، ۲۰۰ و هزار و بیشتر کتاب و داشتن لیسانس و دکترا و حتی علامه شدن، کافی نیست.
علم و دانش و آگاهی ما در مقابل علم الهی ناچیز است. قرآن میفرماید:
«وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» (اسراء/۸۵) ،(و جز اندكى از دانش به شما ندادهاند.).
مطرح کردن این بحث در مقابل آنهایی است که میگویند: عقل کافی است و ما نیاز به وحی نداریم.
۲- پشیمان شدن انسان و ضعف عقل
اینکه انسان بارها و بارها بلکه صدها بار در زندگی، از کرده های خود پشیمان میشود نشانه چیست؟. یعنی؛ تشخیصم در انجام کار، درست نبوده است. پس اگر عقل کافی بود این همه پشیمانی، معنا نداشت. آری! اینکه انسان مکرر از کارهها و تصمیمات خود پشیمان میشود دلیل بر این است که عقل کافی نیست.
مثال: عقل، مثل ترازوی طلافروشها است. طلا فروشها ترازو دارند اما میشود با آن هندوانه، کاهو، خیار و بادمجان کشید؟.
۳- نیاز به دعا، نشانه ضعف عقل است
اگر عقل کافی است، این همه دعا برای پیدا کردن و پیمودن راه مستقیم برای چیست؟.
ما در شبانه روز در نمازهای واجب و مستحب بارها دعا میکنیم ( در سوره حمد، این دعا جاسازی شده است،) و از خداوند میخواهیم که: «اهدنا الصراط المستقیم» (خدایا!) ما را به راه مستقیم هدایت فرما. اگر عقل برای پیمودن کافی است پس این دعا و دعاهای زیاد دیگر برای چیست؟.
نکته دیگر اینکه؛ (اهدنا) در این دعا جمع است.(نا یعنی: ما نه من،) تنها برای خود نمیخواهیم. خدایا! همه را به راه راست هدایت کن. یعنی؛ همه حتی بزرگان، دانشمندان و فرهیختگان هم گاهی اشتباهات بزرگی میکنند.
مثال: فرهیختگان، بزرگان از مردم انتخاب شده و قانون مصوب میکنند. چه بسا بعد از تصویب قانونی، تبصرهای به آن اضافه میکنند. یعنی؛ ما در تصویب این قانون اشتباه کردیم. پس باید موادی به آن اضافه شود. پس بازنگری، تغییر، تکمیل، متمم و تبصره، یعنی؛ ما قبلاً در تصویب این قانون اشتباه کرده و ناقص بوده است.
مثال دیگر: اوائل آمدن کرونا، متخصصان گفتند: با گرم شدن هوا این ویروس از بین میرود. هوا گرم شد، از بین نرفت. گفتند: ما در تشخیص این مطلب اشتباه کردهایم.
دانشمند و متخصص هستند، عقل هم دارند. زحمت کشیده، دلسوز هم هستند. باز اشتباه میشود.
در زیارت امام جواد(ع) جملهای آمده است: «اللَّهُمَّ أَرِنِي الْحَقَّ حَقّاً» ،خدایا! حق را نشانم بده، آن را حق ببینم که حق است. و: «و الباطل باطلا» باطل را به باطل( بودنش بشناسم و) ببینم. چون گاهی از دور به ظاهر میبیند که در مسیر، آب است. جلو میرود میبیند آب نیست، سراب است.
امیرالمومنین علی(ع) آخرین مطلبی که به ذهن انسان، میرسد و از دنیا رفته و جان میدهد، آن است که: «فیما أفنیتُ عمری» ، عمرم را فدا و فنای چه چیزی کردم. نکند عمری راه را اشتباه رفته باشم!.
پس ما باید هم خوب درس بخوانیم و در تحصیل علم، تلاش کنیم و ، هم خوب فکر، مشورت کرده و از وجود بزرگانمان استفاده کنیم و هم نیاز به خدا و وحی و راهنمایی پیامبر و اهلبیت(ع) داریم. چون:
«اگر آنی کند نازی ******* فرو ریزد قالبها»
۴- نیاز به سؤال و ضعف عقل
قرآن بارها میفرماید: «فَاسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ» (نحل/ ۴۳) ، (اگر نمىدانيد از اهل ذكر(کسی که اهلیت دارد،) بپرسيد.).
پس اگر عقل و علم کافی بود، نیاز به سؤال کردن نداشتیم.
طلب کمک و استمداد از اولیاء خدا که خداوند مقام و اهلیّت به آنها برای راهنمایی ما داده است. آنها « اهل ذکر» هستد تا ما برای پیمودن راه راست از آنها سؤال کرده و راهنمایی بگیریم.
حال که عقل ما ضعیف است. پس باید به کمک وحی و راهنمایی رهبران الهی راه مستقیم را به حقیقت شناخته و پیروی کرده و سعادت دنیا و آخرت را به دست آوریم.
پس کسی که از این مسیر جدا شود توسط دزدان عقیده و شیاطین افکارش ربوده و از ره مستقیم منحرف خواهد شد. لذا در روایت داریم: «ولایة علی بن ابی طالب حصنی» ولایت (و قبول پیروی از،) علی(ع) دِژ محکم و وسیله نجات انسان است. و زمانی که از این دِژ خارج شود ولی و سرپرست او طاغوتیان و ستمگران خواهند شد. میفرماید:
«…والذین کفروا اولیائهم الطاغوت…» ، (بقره/۲۵۷) ، ( لكن سرپرستان كفّار، طاغوتها هستند.).
پس اگر دنبال وحی و ولیِّ خدا نباشیم، رهبران ما طاغوتها میشوند.
۵- نقصان عقل و دین و بدعهدی با خدا
شخصی بود به نام «ثَعلبه». از یاران و اطرافیان پیامبر(ص) دندار، اهل نماز جماعت و کارهای خیر بود. کشاورزیاش توسعه پیدا کرد و به همین دلیل خواست از شهر بیرون برود، حضرت(ص) به ایشان فرمود: به همین مقدار که داری قناعت کن. گوش نداد و رفت. کارش توسعه پیدا کرد، طبق دستورات دین باید از اموالش برای خرج فقرا ووو زکات میداد. حضرت(ص) مأموری را برای گرفتن زکات نزد او فرستاد، او با همه اموالش بخل کرده، خلاف دستور خدا و پیامبرش عمل کرد و زکات خود را پرداخت نکرد!. و حال آنکه قبل از میگفت: خدایا! اگر کارم توسعه پیدا کند: «لنصدقنّ» ، صدقه داده و حقوق واجب الهی خود را خواهم پرداخت!.
۶– عقل و وحی ، شناخت کامل
قرآن میفرماید: ( الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ
(آنان كه سخن را با دقّت مىشنوند و بهترين آن را پيروى مىكنند، آنانند كه خداوند هدايتشان نموده و آنانند همان خردمندان.). (زمر/۱۸)
سؤال: آیا از آیه استفاده نمیشود که ما حرفها را گوش بدهیم و بعد به تشخیص خود و عقلمان عمل کنیم؟.
پاسخ: نکات و حقایقی در این آیه هست که اشتباه بودن این مطلب را واضح و روشن میکند؛
الف): کلمه«عبادِ» یعنی؛ بندگان مرا بشارت بده. پس تشخیص راه و حرف صحیح باید بر اساس بندگی خدا باشد نه هوس خود و این و آن. پس اول باید بنده خدا بود تا حرف حق و راه درست را تشخیص داد و انتخاب کرد.
ب): . میفرماید: «یستَمعون» نه «یسمعون». «یَسمعون» یعنی صرفا گوش میدهند. اما «یستمعون» یعنی؛ دل میدهند، خوب گوش میدهند و دقت نظر و برای انتخاب حرف و راه درست، تحقیق و پژوهش دارند.
ج): فرموده: «القول» نه «القائل»، یعنی؛ دقت کن ببین حرف چیست و چه مبنا و اساسی دارد نه اینکه گوینده کیست. پس در انتخاب صحیح شخص پرست نباش.
د): فرموده: «فَيَتَّبِعُونَ» یعنی؛ علم و دانستنی، بر حق و نتیجه بخش است که همراه با عمل باشد.
خدایا! بالاترین درجه عقل را با استمداد از وحی نصیب ما بفرما.
«السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»