موضوع: دعای امام سجاد علیهالسلام در روزهای آخر رمضان تاريخ پخش:۹۸/۰۳/۱۲
موضوع: دعای امام سجاد علیهالسلام در روزهای آخر رمضان
تاريخ پخش:۹۸/۰۳/۱۲
عناوين:
۱- بینیازی خدا از عبادت بشر
۲-پاداش بیحساب خدا به کارهای نیک
۳- ماه رمضان، ماه توبه و آمرزش الهی
۴- قرض الحسنه به خدا، نه مردم!
۵- رمضان، ماه دعا و یاد خدا
۶- مقایسه اسلام با دیگر ادیان و مکاتب بشری
۷- خداحافظی امام سجاد علیهالسلام با رمضان
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمین، بعدد ما احاط به علمه
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
امشب میخواهم دعای امام سجاد(ع) دربارهی خداحافظی با ماه رمضان بگویم. دوستی میگفت: این دعا را بگذار ساعت آخر ماه رمضان بخوان. یا روز آخر یا ساعت آخر، هنوز مقداری از ماه رمضان مانده است. گفتم: نه، زودتر بخوانم که اگر یک چیزی جا گذاشتیم بگوییم: یک روز دیگر هست، دو روز دیگر هست. یک شب، دو شب، سه شب دیگر هست. خیلی دعای مهمی است. دعا را میخوانم و برای شما تفسیر میکنم. «اللَّهُمَّ يَا مَنْ لَا يَرْغَبُ فِي الْجَزَاءِ» خدایا تو کسی هستی که برای کسی کاری می کنی، مزد نمیخواهی. بعضی هستند یک کاری که میکنند، مزد میدهند یا منت میگذارند. ما اگر دانه به مرغ میدهیم، دانه میدهیم که تخم مرغ برداریم. اگر به گاو علف میدهیم، علف میدهیم شیر بدوشیم.
۱- بینیازی خدا از عبادت بشر
خدا که به ما چیزی میدهد، چیزی به ما نمیدهد که چیزی بگیرد، این نماز که میخوانیم، میگوید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَ وَ الْإِنْسَ إِلَّا» قاری: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (ذاریات/۵۶) میگوید: من انسان را آفریدم که مردم عبادت کنند، نمیگوید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لاعبد» نمیگوید: میخواهم عبادت شوم، میگوید: میخواهم عبادت بکنی.
اگر میگفت: من خلق کردم تا عبادت شوم، میگفتیم: خدایا مگر نیازی به تشکر ما داری؟ مگر نیازی به عبادت ما داری؟ نمیگوید: من نیاز دارم. میگوید: میخواهم تو، مثل معلمی که به شاگرد میگوید: درست را بخوان، من آمدم تو درس بخوانی. نمیگوید: من آمدم تا معلم شوم. این شاگرد چه درس بخواند چه درس نخواند، استاد، استاد است. منتهی میگوید: من زحمت میکشم که تو درس بخوانی. نمیگوید: زحمت میکشم که استاد باشم. تو درس هم نخوانی من معلم هستم. ای خدا تو که کار می کنی، چشم داشتی به کسی نداری. اصلاً حالا چشم داشت هم داشته باشد، اصلاً ما چقدر کار میکنیم؟ میخواهی قیمت کنی؟ ماشین حساب ندارم. در ذهنت است. یک خرده گرانتر حساب میکنیم که…
عمر طبیعی هفتاد سال است. ۷۵ سال است، پانزده سال هیچی، شصت سال ما نماز میخوانیم. الآن کسی نماز نخوانده باشد، بعد از مرگ خواسته باشند برایش نماز بخرند، نماز سالی چقدر است؟ دو میلیون؟ یک میلیون و هشتصد؟ حالا دو میلیون، گران حساب کنیم. شصت تا دو میلیون میشود… ۱۲۰ میلیون نماز ما میارزد در کل شصت سال، روزه چند است؟ تعاونی حساب کنیم. با هم، نماز و روزه با هم دو میلیون است؟ پس اصلاً نماز و روزههای ما در کل عمرمان شصت میلیون میارزد. حج میرویم بگو: ده میلیون، بیست میلیون، یک افطاری هم میدهیم، یک غذایی میدهیم تمام کارهای ما دویست، سیصد میلیون نمیشود. این دویست میلیون پول یک خانه است. نه خانه مهم، یک خانه معمولی، یک خانه دویست متری و دویست پنجاه متری،
۲-پاداش بیحساب خدا به کارهای نیک
آنوقت خدا چه میگوید؟ میگوید: بهشت، «وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا» قاری: «وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِين» (آلعمران/۱۳۳) میگوید: بهشتی که به تو میدهم عرضش به اندازه همه آسمانها و زمین است. نه طولش، اگر عرض در مقابل طول باشد، عرض یعنی صحنه، صحنهاش به اندازه همه آسمانها و زمین است یا عرضش، طولش را کار نداشته باشید. عرض را چطور معنا کنیم؟ کارهای ما ارزشی ندارد. مگر چقدر ارزش دارد؟ ای خدا تو کار میکنی برای مزد کار نمیکنی. «وَ يَا مَنْ لَا يَنْدَمُ عَلَى الْعَطَاءِ» خدایا تو چیزی میدهی، پشیمان نمیشوی.
یکوقت افرادی عاشق میشود، یک چیزی میبخشد. بعد پشیمان میشود نق میزند. کاش دستم میشکست، کاش پایم میشکست و نمیرفتم. کاش لال میشدم و این حرف را نمیزدم. خدایا تو بخششی که میکنی ۱- پشیمان نمیشوی، ۲- چشم داشتی هم نداری. «وَ يَا مَنْ لَا يُكَافِئُ عَبْدَهُ عَلَى السَّوَاءِ» بدیها را که میکنیم، انتقام نمیکشی، مهلت میدهی تا آخر عمر شاید توبه کنیم. « إِنْ أَعْطَيْتَ لَمْ تَشُبْ عَطَاءَكَ بِمَنٍّ» منت نمیگذاری من بودم که… من بودم که… اگر هم ندهی، «وَ إِنْ مَنَعْتَ» اگر نعمتی هم ندهی، «لَمْ يَكُنْ مَنْعُكَ تَعَدِّياً» روی کینه نیست. اگر لطف کردی، منت نمیگذاری. اگر ندادی روی کینه نیست. لابد مصلحت نیست که من داشته باشم.
«تَشْكُرُ مَنْ شَكَرَكَ» هرکس شکر تو را بکند تو شاکر او هستی. «وَ تُكَافِئُ مَنْ حَمِدَكَ» هرکس حمد تو را بکند جبران میکنی «تَسْتُرُ عَلَى مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ» با اینکه اگر بخواهی عیبهای مرا لو میدهی ولی میپوشانی. «وَ تَجُودُ عَلَى مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ» به کسانی کمک میکنی که اگر بخواهی میتوانی کمک نکنی. «وَ تَلَقَّيْتَ مَنْ عَصَاكَ بِالْحِلْمِ» کسی که معصیت کند دستپاچه نمیشوی، حلم داری و با او مدارا میکنی شاید توبه کند. «تَسْتَنْظِرُهُمْ بِأَنَاتِكَ» منتظر هستی بلکه اینها یک توبهای کنند و عذرخواهی کنند و اینها را ببخشی.
دارم چه میگویم؟ ماه رمضان امام سجاد دارد با خدا، خداحافظی میکند. مفصل است و من همینطور چند جمله را معنا میکنم وگرنه چند، شاید یک دهه سخنرانی باشد.
۳- ماه رمضان، ماه توبه و آمرزش الهی
«أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ، وَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ» خدایا دری را روی بندگانت باز کردی اسمش را هم توبه گذاشتی. بعد هم گفتی: «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً» قاری: «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً» (تحریم/۸) توبه کنید، توبه جدی، اگر توبه کنید من چه میکنم؟ «عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» (تحریم/۸) خدایا دری باز کردی به نام رمضان و دری باز کردی به نام توبه، فرمان دادی توبه کنید. بعد گفتی: توبه کنید من بهشتی به شما میدهم که نهرها از پای آن جاری است. در قیامت نوری به شما میدهم، «وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ، نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ» قاری: «وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ، نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ»
خدایا خیلی هم گران میخری. «وَ أَنْتَ الَّذِي زِدْتَ فِي السَّوْمِ» نرخ را هم بالا میبری، انگار خدا در مزایده شرکت میکند. مردم از آدم چند میخرند؟ من اگر یک سخنرانی خوب کنم فوقش صلوات میفرستند یا کف میزنند.
ولی تو معامله را گران میخری، در مقابل کار خیر چه میخری، حالا نرخها را میگوید. میگوید: ۱- میدانی چرا گران خرید؟ «تُرِيدُ رِبْحَهُمْ فِي مُتَاجَرَتِهِمْ» میخواهی در تجارت مردم ربح ببرند. چند میخرد؟ «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ» قاری: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/۱۶۰) میگوید: یک کار خوب بکنی، من یکی را ده میکنم. یعنی هرچه قیمتش شود من ده برابر میخرم. گاهی میگوید که: «فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً» قاری: «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً» (بقره/۲۴۵) میگوید: اگر به مسلمانها وام بدهی… دو سه لطیفه در این آیه بگویم.
۴- قرض الحسنه به خدا، نه مردم!
اول اینکه خدا چهار بار گفته من قرض الحسنه، این حسنه چیست که میگویند: قرض الحسنه؟ این کلمه حسنه یعنی چه؟ حسنه یعنی ده شرط داشته باشد. فوری بدهی و هی لفت ندهی. آبرویش را نبری، زود به او بدهی، منت سرش نگذاری، برای کار لازم وام بدهی، یکوقت بعضیها وام میگیرند برای اینکه لوستر خانهاش را عوض کند. برای کار لازم باشد. حسنه یعنی اینها… جالب است که خدا از ما قرض کرده است. خودش داده قرض میکند. مثل بابایی که یک قندان قند را به یک بچه کوچولو میدهد و میگوید: یک قند به من بده، به بابا بده! قرض بده. اصلاً خود قند و خانه و بچه برای پدر است، حالا بابا دستش را دراز می کند جلوی بچه و میگوید: یک قند بده. خودت دادی، حالا خودت هم از ما قرض میکنی؟ جالب این است که بچه قند را نگه داشته و میگوید: به تو نمیدهم. این خیلی لجبازی است. خانه از بابا، فرش و رختخواب و خانه و زندگی و کت و شلوار و درس و موبایل و همه چیز از باباست، این قندان را هم داده و میگوید: یکی از این حبهها را به من بده. میگوید: به تو نمیدهم، برای خودم است.
ما خیلی بد رفتار می کنیم. خودمان از خدا هستیم. خورشید از خداست. باران از خداست، زمین از خداست، باد از خداست، عقل از خداست، توان خودمان از خداست، بیلی که زدیم بازویش از خداست، تازه گفته از پانزده کیلو گندم یک کیلو به فقرا بده، میگویم: نمیدهم. عین همان بچه، نمیدهم. حضرت امیر میگوید: خدایا خودت دادی بعد از ما قرض میخواهی؟ بعد هم نمیگوید: «من ذا الذی یقرض الناس…» میگوید: «یقرض الله» اگر به مردم قرض بدهی انگار به خدا قرض دادی. میتوانست بگوید: «من ذا الذی یقرض الناس» در قرآن «یقرض الناس» نمیگوید. چهار بار اسم قرض آمده فقط گفته: «یقرض الله» یعنی قرض به مردم قرض به خداست. این نکته است.
بحثم چیست؟ امام سجاد دارد با ماه رمضان خداحافظی میکند. دارد اول به خدا میگوید: خدایا تو چه خدایی هستی. ۱- گران میخری. بلکه ما سود ببریم. چند میخری؟ ده برابر، چند میخری؟ هفتصد برابر آیه دیگر دارد. چند میخری؟ «اضعافاً کثیره» یعنی چندین برابر میخرند. میگوید: بابا، اگر من به شما بگویم: آقا این شماره را بگیرید، اگر شماره را گرفتید، خود مقام معظم رهبری گوشی را برمیدارد. میگوید: راست میگویی؟ خودش، خودش؟ الو، بدانیم خود رهبر گوشی را برمیدارد همه میخواهیم زنگ بزنیم.
۵- رمضان، ماه دعا و یاد خدا
خدا میگوید: به خودم تلفن کن خودم گوشی را برمیدارم. «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» قاری: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي» (بقره/۱۵۲) یادم باش، خودم یادت هستم. در آیه بعد از آیه رمضان که میگوید: «کتب علیکم الصیام» میگوید: خودم، خودم، خودم، خودم… «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي» قاری: «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ» (بقره/۱۸۶) این یکی یکی واوها را بگو که من معنا کنم. «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي» اگر بندگان خودم، «عبادی» یعنی بنده خودم، اگر بندگان خودم از تو سؤالی کردند، «عَنِّي» از خودم سؤال کردند، «فَإِنِّي قَرِيبٌ» من خودم به اینها نزدیک هستم. پیغمبر اگر بندگان من از من سؤال کردند، من به بندگان نزدیک هستم. «أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» أجیبُ خودم جواب میدهم، واسطه نمیخواهد و خودم جوابشان را میدهم. «دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» به شرطی که از خودم بخواهد. «فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي» پس از خودم بخواهید. استجابت را از خودم بخواهید. «وَ لْيُؤْمِنُوا بِي» به خودم ایمان بیاورید. علامه طباطبایی در تفسیر میگوید: در قرآن آیهای به این لطیفی نیست که در یک آیه یک سطری هفت بار خدا میگوید: خودم، تو بنده خودم هستی. از خودم بخواه. به خودم ایمان بیاور. خودم نزدیک هستم و خودم استجابت میکنم. در یک آیه هفت بار میگوید: خودم، خودم. بابا به من قرض بده چند برابر میکنم.
میگوید: «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» قاری: «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ» (غافر/۶۰) دعا کنید مستجاب میکنم. کسی اگر از دعا، تکبر… «فَسَمَّيْتَ دُعَاءَكَ عِبَادَةً» امام سجاد این آیه را میخواند، بعد میگوید: این دعا کردن را عبادت دانستی. «وَ تَرْكَهُ اسْتِكْبَاراً»، « إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ» اگر دعا کنی بنده خدا هستی، اگر بگویی: من دعا نمیکنم مستکبر هستی. تا آنجایی که میفرماید…. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
۶- مقایسه اسلام با دیگر ادیان و مکاتب بشری
«هَدَيْتَنَا لِدِينِكَ» خدایا تو ما را هدایت کردی تا مسلمان شویم. چقدر ادیان دیگر در آسمان هست. بت پرست هست، گاوپرست هست. آتش پرست هست، یکوقتی ما آفریقا رفتیم، الآن شک کردم آفریقا بود یا هندوستان، در ذهنم آفریقاست. رفتیم بتکده، خدای آنها را ببینیم. گفتیم: ما میخواهیم خدا را ببینیم. به ساعتش نگاه کرد و گفت: خدا الآن خواب است. مترجم خندهاش گرفت. گفت: میخواهم ترجمه کنم، خندهام گرفت. گفتیم: بگو تا کی خواب است؟ باز نگاه به ساعتش کرد و گفت: تا ساعت شش بعد از ظهر. گفتیم: خدای خواب را که میشود دید. ما کار به… برویم خدای خواب را ببینیم. گفت: یواش راه بروید که نفهمد. کفشهایتان را بکنید. کفشهایمان را کندیم و یک ذره یک ذره آنجا رفتیم و دیدیم یک مجسمه گاو است و یک پارچه هم رویش است. ما نمیفهمیم کجا هستیم. گاو پرست… گاو ادرار میکند، دستشان را به ادرار گاو میزنند و به صورتشان میکشند. اگر یک گاو وسط خیابان ایستاد راننده حق ندارد بوق بزند. ترافیک میشود تا گاو خودش برود. خدایا ما را هدایت کردی. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ» قاری: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ» (اعراف/۴۳)
خدا چه مقامی به زن داد. چه مقامی به بچهها داد؟ چه دینی داریم. یکبار پیغمبر نماز را کند کرد، طول داد، گفتند: یا رسول الله سجده را طول دادی، فرمود: رفتم سجده بچههای کوچولو آمدند روی کمر من بازی کنند، میخواستم بازی بچهها به هم نخورد. روانشناسی کودک این است. یکبار دیگر در یک نماز دیگر پیغمبر با سرعت نماز خواند، گفتند: یا رسول الله خیلی تند خواندی. فرمود: سر نماز یک بچه جیغ زد فهمیدم از مادرش جدا شده، زود نمازم را خواندم که مادر برود بچهاش را بغل کند. حق سگ در نماز هست. اگر شما آب برای وضو داری، اگر وضو بگیری، سگ تشنه میشود، اسلام میگوید: آب را به سگ بده و تیمم کن. عزت در نماز هست، اگر آب نداری کسی آب به شما میدهد، وضو بگیری، ولی فردا منت میگذارد، میگوید: من بودم که آبت دادم. تیمم کن و نماز بخوان با آبی که ناز درونش است، وضو… حضرت عباسی جای دیگر چنین دینی هست؟
خدایا، امام سجاد دارد خداحافظی میکند. خدایا تو مرا هدایت کردی. به کجا؟ «هَدَيْتَنَا لِدِينِكَ… وَ بَصَّرْتَنَا الزُّلْفَةَ لَدَيْكَ» یادم دادی چطور به خدا نزدیک شوم. آخر به چه دلیل نفس کشیدن در ماه رمضان، سبحان الله است؟ میگوید: نه، چون ماه رمضان است، نفسی که میکشی هر نفسی یک سبحان الله است. الله اکبر! یک آیه قرآن در ماه رمضان بخوانیم ثواب یک ختم قرآن است؟ بله، چرا؟ میخواهم مزایده برنده شوم. این دو سه روزه هرچه میتوانید قرآن بخوانید، هرچه میتوانید دعا کنید، هرچه میتوانید به همدیگر رحم کنید. خدایا، از همه زمانها، ماه رمضان را انتخاب کردی، ساعاتش را بهترین ساعت و شبش را بهترین شب قرار دادی. ماه رمضان را به شب قدر زینت دادی. مسلمانها را بر همه امتها برتری دادی. «فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ» ماه رمضان میخواهیم با تو وداع کنیم. ای ماه رمضان میخواهیم با تو وداع کنیم. «مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَيْنَا» داری میروی ولی برای من رفتن تو سخت است. «وَ غَمَّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا» تو داری منصرف میشوی از ما ولی ما به وحشت افتادیم.
ما چه میگوییم؟ میگوییم: «السلام علیک یا شهر الله» السلام علیک یعنی خداحافظ، عربها دو تا سلام دارند. وقتی وارد میشوند میگویند: سلام علیکم، وقتی میخواهند خارج شوند، میگویند: «والسلام علیکم» آخر سخنرانیها دیدید چه میگویند؟ آخر سخنرانیها میگویند: والسلام علیکم! این سلام خداحافظی است یعنی تمام شد. این «السلام علیک» یعنی خداحافظ، «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ» ای ماه خدا، خداحافظ، «السَّلَامُ عَلَيْكَ» خداحافظ، «يَا أَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ» ای رفیق خوب خداحافظ، ای بهترین ساعات و روزها خداحافظ، «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِيهِ الْآمَالُ» ای ماهی که آرزوها در تو نزدیک شد، خداحافظ. «وَ نُشِرَتْ فِيهِ الْأَعْمَالُ» ای ماهی که اعمال ما پخش شد، اعمال خیری از ما در این ماه سر زد، خداحافظ، «السَّلَامُ عَلَيْكَ» خداحافظ ای ماهی که «مِنْ قَرِينٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً» قدر تو بزرگ است. «وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ» جیغ میزنم بخاطر رفتنت، «السَّلَامُ عَلَيْكَ» آدم نمیفهمد و ما نمیفهمیم. نفهمیدیم، بنده خودم را میگویم.
۷- خداحافظی امام سجاد علیهالسلام با رمضان
«السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِيهِ الْقُلُوبُ» ای ماه رمضان خداحافظ که دل ما در تو رقیق شد «وَ قَلَّتْ فِيهِ الذُّنُوبُ» گناهان ما در ماه رمضان کم شد. «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّيْطَانِ» خداحافظ ای ماهی که به ما کمک کردی بر شیطان غالب شویم. «السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا أَكْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِيكَ» ای ماه رمضان خداحافظ، چقدر خدا در تو آدمها را بخشید. «مَا كَانَ أَمْحَاكَ لِلذُّنُوبِ» چقدر گناهان را در تو محو کرد. «السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَطْوَلَكَ عَلَى الْمُجْرِمِينَ» خداحافظ ای ماهی که چقدر برای مجرمین طول کشیدی. مجرمین و گنهکاران هی میگفتند:کی میشود تمام شود. «وَ أَهْيَبَكَ فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ!» ولی نزد مؤمنین هیبت و عظمت داشتی ولی نزد مجرمین سخت بودی. «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَيَّامُ» خداحافظ ای ماهی که هیچ ماهی نمیتواند با تو رقابت کند. «السَّلَامُ عَلَيْكَ كَمَا وَفَدْتَ عَلَيْنَا بِالْبَرَكَاتِ» خداحافظ ای ماهی که برکات زیادی به ما دادی و گناهان ما بخشیده شد. «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ» خداحافظ ای ماهی که قبل از اینکه بیایی زین العابدین منتظرت بود. هنوز نرفته دلتنگت شدم. اولیای خدا چه میگفتند؟ «السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» خداحافظ ای ماه رمضان و خداحافظ ای شب قدر. «السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى فَضْلِكَ الَّذِي حُرِمْنَاهُ» چه عبادتهایی میتوانستیم بکنیم، نکردیم. خداحافظ ای برکاتی که دستم به شما نرسید، حتی به خیرات و برکاتی که دستمان نرسیده، دارد خداحافظی میکند. خیلی بهتر از این میشد باشیم. بهتر از این میشد، بیشتر از این میشد. خداحافظ ای خیراتی که از دستم رفتید.
«اللَّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْدُ إِقْرَاراً بِالْإِسَاءَةِ» خدایا من اقرار میکنم که بد بودم، اعتراف میکنم نعمتهای تو را در ماه رمضان ضایع کردم. خدایا «وَ ابْلُغْ بِأَعْمَارِنَا مَا بَيْنَ أَيْدِينَا مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُقْبِلِ» هرچه این ماه رمضان از دستم رفته، عمرم بده تا ماه رمضان دیگر جبران کنم. نه ماه رمضان آینده جبران کنم. ماه رمضان آینده طوری عمل کنم که جبران گذشته باشد و خود ماه رمضان هم پر باشد. آخر گاهی وقتها انسان ماه رمضان آینده اعمالش را برای ماه رمضان قبل پر میکند. مثل آبی که از این دیگ برمیداری و باز هم این دیگ خالی میماند. این جمله برای ما مهم است، میگوید: «وَ ابْلُغْ بِأَعْمَارِنَا» خدایا عمر ما برسان، تا کجا؟ «مَا بَيْنَ أَيْدِينَا مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُقْبِلِ» عمر ما را طول بده تا ماه رمضان آینده، وقتی ماه رمضان آینده آمد طوری توفیق بده که «فِي الشَّهْرَيْنِ» به اندازه دو ماه کار کنم.
«وَ اغْفِرْ لَنَا مَا خَفِيَ مِنْ ذُنُوبِنَا وَ مَا عَلَنَ» گناهان مخفی و علنی ما را ببخش. «اللَّهُمَّ اسْلَخْنَا بِانْسِلَاخِ هَذَا الشَّهْرِ مِنْ خَطَايَانَا» همینطور که این ماه را از ما جدا میکنی، عیبها و گناهان ما را جدا کن. «وَ أَخْرِجْنَا بِخُرُوجِهِ مِنْ سَيِّئَاتِنَا» همینطور که این ماه خارج میشود، گناهان ما هم از ما خارج شود. «اللَّهُمَّ وَ مَنْ رَعَى هَذَا الشَّهْرَ حَقَّ رِعَايَتِهِ، وَ حَفِظَ حُرْمَتَهُ حَقَّ حِفْظِهَا، وَ قَامَ بِحُدُودِهِ حَقَّ قِيَامِهَا، وَ اتَّقَى ذُنُوبَهُ حَقَّ تُقَاتِهَا» خدایا افرادی در این ماه رمضان مراعات ماه رمضان را کردند و حرمت ماه رمضان را حفظ کردند، واقعاً نماز خواندند و تقوا پیشه کردند. به جاهایی رسیدند، بعد میگوید: خدایا «فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ» هرچه به آنها دادی به من هم بده. خیلی است! اول میگوید: عدهای از ماه رمضان خوب استفاده کردند. حق قیام، حق تقوا، حق حق… یعنی هرکاری بنا بود بکنند، حقش را انجام دادند. آخرش میگوید: آنها خوب بودند، میگوید: «فهب لنا مثله» مثل همان اجری که به آنها دادی به من هم بده. بعد میگوید: نه، «وَ أَعْطِنَا أَضْعَافَهُ» بیش از آنها به ما بده. «فَإِنَّ فَضْلَكَ لَا يَغِيضُ» فضل تو کم نمیشود و خزینه تو کم نمیآورد. معدن احسان تو فانی نمیشود. بخشش برای تو گوارا است.
خدایا اجری که به روزهدارها دادی به من هم بده. «وَ اكْتُبْ لَنَا مِثْلَ أُجُورِ مَنْ صَامَهُ» خدایا آن اجری که به روزهدارها دادی به من هم بده. بعد میگوید: خدایا، «اللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ آبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ أَهْلِ دِينِنَا جَمِيعاً مَنْ سَلَفَ مِنْهُمْ» پدران و مادران ما را بیامرز، گذشته ما را بیامرز. «وَ مَنْ غَبَرَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ» نسل ما را تا آخر تاریخ بیامرز. چه دعاهایی میکند! اینها معلوم میشود یک بلوغی دارند. شما اگر به یک بچه دو ساله بگویی: عروس میخواهی یا آدامس؟ میگوید: آدامس. چرا؟ این بچه دو ساله هنوز بالغ نشده است. ولی یک جوان وقتی بالغ شد، حاضر است دو ساعت بنشیند یک فیلم ببیند برای اینکه یکی از این صحنهها یک صحنهای بوده که این از آن خوشش آمده است. دوباره پول بلیط میدهد، دوباره دو ساعت جوانی صرف میکند برای اینکه یک لحظه آن صحنه را یکبار دیگر ببیند. خوب او بالغ شده، ان بچه دو ساله را بگویی: ده تا عروس و یک بستنی؟ میگوید: یک بستنی، معلوم میشود هر چیزی بلوغ میخواهد. فوتبال بلوغ میخواهد. جوانهایی هستند تمام عمرشان را صرف میکنند برای اینکه یک گل بزنند. اما به مادربزرگش بگویی، میگوید: برای چه عقب یک توپ میدوید؟ عبادت بلوغ میخواهد. حج بلوغ میخواهد. خمس دادن بلوغ میخواهد. آدمهایی هستند وقتی خمس میدهند گریه میکنند، سجده میکنند خدا را شکر که به من سخاوتی دادی خمس دادم. بیست درصدش را دادم و هشتاد درصد برای خودم. خوشحال هستم. افرادی هستند چسبیدند، اینهایی که به دنیا بچسبند، بد جان میکنند.
بگذارید یک مثال بزنم. پشت دست با تیغ برش میخورد و کف دست هم برش میخورد. شما یکی از این چسب ها را به پشت دست میچسبانی و یکی را به کف دست، بعد از مدتی وقتی میخواهی بکنی کف دست این چسب راحت بلند میشود چون کف دست مو ندارد به آن بچسبد، راحت میچسبد و راحت برداشته میشود ولی پشت دست چون مو دارد، تا میخواهی بکنی هو هو، اینهایی که به دنیا میچسبند وقتی میخواهند جان بکنند خیلی بد جان میکنند. حضرت امیر میگوید: لحظات آخر روح اینجا میآید دیگر دست و پا شل میشود ولی چشمها میبیند و گوشها میشنود. حرفها را میشنود و آدمها را میشناسد ولی دیگر رمق برای اینکه جواب بدهد ندارد. در نهجالبلاغه هست، بعد کم کم روح از زبان و گوش و چشم گرفته میشود، آن لحظه آخر «یُفَکّر» فکر میکند «فیم افنی عمره» چه کردم با عمرم؟ خدایا به آبروی رمضان و شب قدر و قرآن و مولودش امام حسن و شهیدش امیرالمؤمنین، به آبروی اهلبیت و به آبروی امام سجاد و دعاهایی که دارد، به آبروی همه آبرومندان درگاهت هرچه از دست ما رفت و خسارت و حسرت هست، این مدتی که از ماه رمضان مانده، با لطف و کرمت ما را ببخش و اگر گناه و عیبی داشتیم که باید محروم شویم آن را ببخش. شب قدر برای ما چه مقدر کردی، نمیدانم. فقط اینطور دعا کنم. خدایا اگر برای ما خیر مقدر کردی این خیر را از ما نگیر و برای ما مبارک کن و اگر برای ما رفتن مقدر کردی که آن هم خیر است. چه باشیم خیر است و چه نباشیم خیر است. خدایا اگر مقدر کردی که نباشیم، قبل از مرگ گناهان ما را ببخش. حدیث داریم مؤمن که میمیرد انگار گل بو میکند. یعنی اینقدر راحت میمیرد و ساعت آخر عمر ما را ساعت رفاه ما و قبر ما را اول خوش به حالی ما و قیامت ما را روز سرافرازی ما قرار بده. ما را از غافلین و خاسرین و اهل حسرت قرار نده.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»