درسهایی از قرآن

موضوع: صلاح خود و اصلاح امّت (۱): ۱۴۰۳/۰۴/۲۱

0 59
صلاح خود و اصلاح امّت (۱)
موضوع: صلاح خود و اصلاح امّت (۱)
تاریخ پخش: ۱۴۰۳/۰۴/۲۱
عناوین:
۱- اصلاح جامعه به شرط ایمان و تقوا
۲- مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی
۳- مطابقت حدیث معصومان علیهم‌السلام با قرآن کریم
۴- قیام امام حسین علیه‌السلام برای اصلاح امّت
۵- عکس العمل مناسب با منکرات اجتماعی
۶- دوری از مزاحمت در مراسم عزاداری
۷- گناه هر کس به عهده خودش، نه دیگران
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
عزیزان پای تلویزیون در دهه‌ی محرّم امسال بحث را گوش می‌دهید. قیام امام حسین علیه‌السلام برای چه هدفی بود؟ حکومت‌ها یا برای تسخیر زمین است، یا برای به دست گرفتن قدرت است، یا انتقام از دشمن است. می‌خواهند انتقام بگیرند حمله می‌کنند، می‌خواهند کشورگشایی کنند حمله می‌کنند، اهداف جنگ در دنیا معلوم هست چیه. امّا امام حسین فرمود من برای هیچ کدام از این‌ها نیست، من فقط می‌روم «لإصلاحِ أمَّهّ جَدّی»، من می‌روم برای این‌که انحراف‌هایی که در امّت جدّم پیدا شده اصلاح کنم. فکر کردم راجع به صلح و اصلاح یک بحثی داشته باشیم و قرآن هم خیلی مایه دارد، بحث مفیدی هست، اصلاح خود، اصلاح فامیل، اصلاح منطقه، اصلاح جامعه، اصلاح قیامت، راجع به صلح و اصلاح هست.
۱- اصلاح جامعه به شرط ایمان و تقوا
حتّی آدم‌هایی که باتقوا باشند، امّا کار به مفاسد و محاسن جامعه نداشته باشند، این‌ها هم مردود‌اند، چون قرآن گفته اگر تقوا داری باید یک گامی هم برای اصلاح برداری. «آمَنَ وَ أَصْلَحَ» (انعام/ ۴۸)، این کلمه‌ی قرآن بود، توی قرآن داریم «آمَنَ وَ أَصْلَحَ» یعنی ایمان کافی نیست، باید … آخر بعضی‌ها هستند نماز شب می‌خوانند، امّا می‌گویی: «این‌ها خواهر و برادر با هم قهرند، به جای نماز شب برو یک شامی درست کن، ناهاری درست کن، این‌ها را دعوت کن، با هم آشتی‌شان بده، یک پولی بهشان، وامی بده، نصیحتشان کن، از ریش‌سفیدی‌ات، از پست و مقامی که داری، از محبوبیتی که داری استفاده کن»، می‌گوید: «من حوصله‌ام نمی‌رسد، من نماز شب هر چی می‌خواهی می‌خوانم.»
یک کسی به یک بازاری گفت: «صدهزار تومان بده با شش ماه مدّت.» بازاری یک فکری کرد، گفت: «پول ندارم، مدّت هر چی می‌خواهی بهت می‌دهم.» اگر کسی جزء …، توی دنیای اصلاح نباشد، «آمَنَ وَ أَصْلَحَ».
آیه‌ی دیگر، «فَمَنِ اتَّقى‏ وَ أَصْلَحَ» (اعراف/ ۳۵)، «آمَنَ وَ أَصْلَحَ» یعنی کنار ایمان باید اصلاح باشد. تقوا هم اگر دارید، «فَمَنِ اتَّقى‏ وَ أَصْلَحَ فَلا …» (اعراف/ ۳۵).
یک کاروانی رفتند مکّه و برگشتند، خدمت امام رسیدند. از یک نفر تعریف کردند که در کاروان ما یک آدم خوبی بود، چه‌قدر آدم خوبی بود! چه‌قدر آدم خوبی بود! هر جا می‌نشستیم برای استراحت، قدیم با شتر و اسب و این‌ها می‌رفتند، ایشان فوری، ما می‌رفتیم مشغول پخت و پز و تهیه‌ی غذا و ناهار، ولی ایشان می‌رفت مشغول عبادت می‌شد. امام فرمود: «خب ایشان در کاروان شما عبادت می‌کرد، ناهار و شامش را چه می‌کرد؟»، می‌گفت: «می‌آمد سر سفره‌ی ما می‌خورد. گفت: «غذا درست کردن تو ثوابش از نماز شب او بیش‌تر است.» این‌که، آدمی بالأخره این آقا نانش را می‌پزد، تو آشش را بپز، ظرف‌هایش را بشوی، وقتی …
۲- مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی
امام سجّاد که می‌خواست برود مکّه، می‌گفت: «به شرطی می‌آیم مکّه که هم پول بدهم مثل باقی حاجی‌ها، هم کار بکنم مثل باقی‌ها، منتها نگویید من امام سجّادم، شرطش این است که نفهمند، چون اگر بفهمند من پسر امام حسینم، دیگر احترام می‌گیرند، نمی‌گذارند من کار بکنم، می‌گویند نه شما کار نکن.» یعنی امام سجّاد می‌گوید مکّه کافی نیست، کار هم کردی یا نه؟
حدیث داریم امام صادق علیه‌السلام یک جوان که می‌دید، یک نگاهش می‌کرد، می‌گفت که: «داماد شدی؟» دوّم می‌گفت: «هنر هم داری؟» دو تا سؤال می‌کرد، یکی داماد شدی یا نه، این‌که هنری هم داری یا نه. آخر بعضی‌ها هیچ مهارت و هنری ندارند، فقط یک درسی خواندند و یک چیزهایی بلدند. این‌که انسان چشم‌اندازش همه‌ی دنیا باشد، دنیا و آخرت باشد، نسل آینده باشد، کشورهای خارج باشد. به ما گفتند میلیاردی فکر کن، شما در نماز حق نداری بگویی: «السَّلامُ عَلَیَّ»، «عَلَیَّ» یعنی چه؟ یعنی سلام بر تو؟ تو چه فرق می‌کنی با باقی‌ها؟ «السَّلامُ عَلَینا»، «عَلَینا» یعنی همه. «السَّلامُ عَلَینا و عَلی ایرانی‌ها»؟ نه، «و عَلی سفیدپوست‌ها»؟ نه. پس چی؟ «و عَلی عِبادِ اللهِ الصـ»، کمک کنید: «صالِحین»، بندگان صالح هر کدام می‌خواهی باش.
حدیث داریم اگر کسی تعصّب داشته باشد، خودش آدم تعصّبی داشته باشد روی یک چیزی، یا مریدهایش تعصّب داشته باشند که حتماً این برود بالا، «مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ» (الکافی، ج ‏۲، کتاب الإیمان و الکفر، بَابُ الْعَصَبِیَّه، ح ۱، ص ۳۰۷)، « تَعَصَّبَ» یعنی خودش تعصب داشته باشد، من باید فلان مقدار رأی بیاورم، من باید مسئولیت آن استان مال من باشد، من باید این را عزل و نصب کنم، اگر یک عقیده‌ای دارد، می‌خواهد عقیده‌اش را حتماً، اگر کسی تعصّب داشته باشد، یعنی اصرار بورزد روی عقیده‌ی باطل. گاهی وقت‌ها انسان روی حرف حق تعصّب دارد، طوری نیست، روی حرف حق تعصّب دارد.
روی اولاد هم نباید تعصّب داشت. حضرت نوح به خدا گفت: «کفّار را غرق می‌کنی، پسر من را غرق نکن»، فرمود: بنا نیست پدر و پسری باشد، «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ» (هود/ ۴۶)، عربی‌های که می‌خوانم قرآن است، پسر نوح اهل تو نیست، پسر پیغمبر هست، امّا نااهل است.
ابولهب عموی پیغمبر بود. خدا به عموی پیغمبر و زن عمو با بدترین الفاظ، «تَبَّتْ یَدا أَبی‏ لَهَبٍ» (مسد/ ۱)، بریده باد دست‌های ابی لهب. ابولهب عموی پیغمبر هست، ولی تعصّب نیست. «وَ امْرَأَتُهُ»؟، کمک کنید، «حَمَّالَهَ الْحَطَب‏» (مسد/ ۴)، زن ابولهب هم هیزم بیار برای آتش فتنه هست، یعنی او هم نقش داشت، هم به عمویش «تَبَّتْ یَدا»، هم «وَ امْرَأَتُهُ» خانمش.
دین، امام حسین علیه‌السلام دید دین دارد عوض می‌شود.
۳- مطابقت حدیث معصومان علیهم‌السلام با قرآن کریم
در خود مکتب اصلاح باید کرد، یعنی هر چی هست حق هست. خود امام، دو تا امام هست، دو تا امام هست، امام فرمود: حرف‌هایی که از ما می‌شنوید، قبول نکنید. اگر طبق قرآن هست قبول کنید، اگر طبق قرآن نیست، قبول نکنید. ولو می‌گویند امام صادق گفته، خب توی قرآن نیست، توی قرآن نیست.
امام یاد یک کسی داد، گفت این دعا را بخوان: «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ»، یعنی ای کسی که قلب‌های مردم دست تو هست، می‌توانی مهربان کنی، می‌توانی خشن کنی، «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ». طرفی که دعا را یاد گرفت، وقتی خواست دعا کند، این‌طور گفت، گفت: «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ»، «أبْصَار» را هم اضافه کرد، «أبْصَار» یعنی هم چشم‌ها دست توست، هم دل‌ها. حرف درستی هست، چشم ما هم دست خداست، یک چیزی را دو تا می‌بینیم، خوبی را بد می‌بینیم، بدی را خوب می‌بینیم. امام فرمود من به تو چی گفتم؟ گفتم بگو «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوب»، چرا ابصارش را اضافه کردی؟ (کمال الدین و تمام النعمه، ج‏۲، باب ۳۳، ح ۵۰، ص ۳۵۱  و ۳۵۲)
به ما گفتند می‌خواهی عزاداری کنی، عزاداری کن، ده مرتبه دست‌ها را بالا: «یا رَبِّ یا رَبِّ»، «یا اللهُ یا اللهَ»، حالا اگر گفتم دست‌هایتان را بالا کنید، بالا بالا بالا، بالا، یالا بالا، خیلی خب بسم الله، ده مرتبه بگویید: «یاحسین»، این «یا حسین» را چه کسی گفته؟ دست دراز کنید برای «یا الله» اسلام گفته، امّا دست دراز کنید برای امام حسین. امام حسین که ما اصلاً دنیا عاشقش هست، ما راجع به عظمت امام حسین حرف نمی‌زنیم، منظور این است چه کسی گفته؟
پیغمبر آمد از یک جایی برود، یک نفر گفت: «سلام علیکم و رحمه الله و برکاته»، حضرت فرمود شورش را درآوردی هان؟ بگو «سلام علیکم»، بس است دیگر. می‌خواهی اضافه کنی، بگو: «سلام علیکم و رحمه الله»، آخر وقتی می‌گویی: «سلام علیکم و رحمه الله و برکاته»، این‌ها را رویش می‌گذاری، شورش را درآوری، اندازه دارد.
ستایش می‌خواهی بکنی، من دیدم بعضی‌ها تلفن می‌کنند، «آقا فدایت بشوم، قربانت بروم، دلتنگت شدم»، همه‌اش دروغ است. یک تلفن که می‌کنیم، پر از دروغ. «مشتاق دیدار»، راست بگو، تو مشتاق دیدار من بودی؟! «دلم تنگ تو هست»، راست می‌گویی؟! توی عبارت‌ها. غذا می‌‌آوردند می‌گوید: «این که قابل ندارد»، چرا می‌گویی قابل ندارد؟ گوشت به این گرونی، برنج به این گرونی پختی، حالا می‌گویی قابل ندارد؟! خیلی هم قابل دارد. زبانمان هر چی می‌خواهد می‌گوید، بعضی‌هایمان.
امام حسین علیه‌السلام دید دین جدّش عوض شده، به جای پیغمبر، یزید حکومت کرده. پیغمبر یک مرد الهی معصوم، یزید یک آدمِ …، رفاقت با سگ‌ها داشت، سگ را بغل می‌کرد، سگ را ناز می‌کشید گاهی. زندگی با سگ، کار خوبی هست؟ البتّه سگ وفادار هست، دو تا استخوان چربش بدهی، به دزد خانه حمله می‌کند، ولی آدم‌هایی هستند صبح تا شام از نعمت‌های خدا استفاده می‌کنند، یک رکعت نماز نمی‌خوانند. گاو را علفش بدهی شیر می‌دهد، مرغ را دانه‌اش بدهی تخم مرغ می‌دهد، ولی انسان‌ها، چه کسی آمده، جای چه کسی نشسته؟
توی اسکناس یک نخ هست، آن نخ به اسکناس ارزش می‌دهد، آن نخ را بکشی، اسکناس با باقی کاغذها فرق نمی‌کند. اصلاً علّتی که کار ما عبادت هست و ارزش دارد، این هست که نخ تویش باشد، نخی که بین ما و خدا وصل باشد، در دعای ندبه داریم شما نخ بین زمین و آسمان هستید، دین عوض شده، منکرات معروف شده، معروف‌ها منکر شده. الآن توی جامعه‌ی ما می‌گویند زشت هست. زشت هست مقبولی به چی هست؟ اگر خدا راضی هست، زشت نیست. حدیث داریم بیاید زمانی که مردم از گفتن اذان خجالت بکشند، بگویند ما رویمان نمی‌شود. این دانشگاه چند تا دکتر داده بیرون، خیلی خب یکی‌شان اگر ظهر شد حاضرند یک اذان بگویند؟ نه، زشت است. من مشهور باشم اذان نمی‌گویم. حدیث داریم هان، می‌آید زمانی که مردم از گفتن اذان خجالت بکشند، یعنی الله اکبر نمی‌تواند بگوید.
۴- قیام امام حسین علیه‌السلام برای اصلاح امّت
امام حسین علیه‌السلام فرمود: می‌روم کربلا برای این‌که اصلاحاتی انجام بدهم، اصلاحات، «فِی أُمَّهِ جَدِّی» (بحار الأنوار، ج ‏۴۴، ص ۳۲۹)، نگفت اصلاح می‌خواهم بکنم توی دین، توی قوانین، امّتم را هر جا که از دست رفته می‌خواهم بگویم. معلوم می‌شود اصلاحات گاهی هم خرج هم دارد. امام حسین علیه‌السلام که گفت من می‌روم برای اصلاحات، خودش هم شهید شد، با قلم و بیان و سخنرانی اصلاح نمی‌شود، مگر جراحت سطحی و جزئی، اصلاح عمیق این است که روح ما را به خودش جذب کند، تحت تأثیر قرار بگیرد، اصلاحات.
یک سؤال، در رساله‌ی بعضی از مراجع هست، شاید هم همه که «امر به معروف و نهی از منکر اگر خطر دارد انجام نده» تا معروف چی باشد؟ یک وقت، یک کسی، یک حلقه طلا دستش هست، این طلا بر مرد حرام هست، می‌گوییم: «برادر جان، حلقه‌ی طلا بر مرد حرام است، یک انگشتر دیگر دست کن.» خب این یک معروفی هست، شما امر به معروف کردی، یا نهی از منکر کردی، این دیگر نمی‌ارزد جنگ و دعوا، بگو، برو. امّا یک وقت منکر یزید هست، می‌خواهیم رژیم را عوض کنیم، یزید منکر هست، این منکر باید از جامعه برداشته بشود، این هر چه هم شهید بشوند جا دارد. امام حسین علیه‌السلام شهید شد، زن و بچّه‌اش شهید شدند، امّا یزید را برداشت.
بالأخره در انقلاب خیلی‌ها شهید شدند، ده‌ها هزار، ببخشید صدها هزار جوان شهید و اسیر و جانباز داریم، این‌ها همه حروم شدند؟ نه، این‌ها منکر را برداشتند، یک شاه را برداشتند. باز در جمهوری اسلامی ممکن است یک جایی منکراتی باشد. یک حدیثی که در حوزه‌ی قم، یا حوزه‌های دیگر به ما یاد می‌دهند، می‌گویند: «این حدیث از چه کسی هست؟»، می‌گوییم: «از فلانی»، خب فلانی چه جور آدمی هست؟ او از سوّمی، سوّمی از چهارمی، چهارمی …، یعنی از ما تا امام صادق علیه‌السلام، شانزده هفده نفر باید بررسی بشوند که این‌ها آدم‌های خوبی هستند، اگر این شانزده نفر خوب باشند، می‌گوییم حدیث معتبر هست، وگرنه می‌گویند هر حدیثی هم قابل … اصلاً افرادی بودند حدیث می‌تراشیدند می‌خواندند.
خیلی کارهای ما منکر هست، الآن هم در دین ما بدعت‌هایی هست، منکراتی هست، مسئله‌ی اصلاحات، مسئله‌ی سیاسی گروه خاصّی نیست، ممکن است حرف شما را گوش ندهند. امر به معروف یکی از کارهایی هست که امام حسین علیه‌السلام فرمود من می‌روم کربلا برای امر به معروف. ببینید این جمله را نگاه کنید: «می‌روم کربلا برای اصلاحات، می‌روم کربلا برای امر به معروف و نهی از منکر». پیداست اصلاحات همان امر به معروف و نهی از منکر است، امر به معروف و نهی از منکر همان اصلاحات است. دو تا جمله از خود امام حسین علیه‌السلام: «می‌روم کربلا برای اصلاحات در امّت، انحرافاتی که در امّت پیدا شده می‌روم اصلاح کنم»، یک جای دیگر فرمود: می‌روم کربلا برای امر به معروف و نهی از منکر، «أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ» (بحار الأنوار، ج ‏۴۴، ص ۳۲۹). معلوم می‌شود اصلاحات امر به معروف است، نهی از منکر است.
۵- عکس العمل مناسب با منکرات اجتماعی
قرآن می‌گوید اگر یک جایی نشستی دارند چرت و پرت می‌گویند، حرف‌های منکر و خلاف می‌زنند، یا باید جلویشان را بگیری، یا باید بلند شوی بروی بیرون. بنشینیم گوش بدهیم ولی حالا …، به خصوص توی مسائل سیاسی که پیش می‌آید، هر کس، هر چی دلش می‌خواهد، بعضی‌ها هر کس نه، بعضی‌ها هر چی دلشان می‌خواهد، نسبت به هر کسی می‌زنند.
اصلاح امّت، امر به معروف و نهی از منکر. تمام عبادات پهلوی امر به معروف و نهی از منکر مثل قطره‌ی آب است کنار دریا. یعنی چه؟ یعنی امر به معروف خیلی مهم است.
در قرآن داریم گروهی را خدا عذاب کرد، بخشی‌شان که منکر انجام دادند، بخشی‌شان منکر را می‌دیدند، هیچی نمی‌گفتند، می‌گفتند «به تو چه؟! عیسی به دین خود، موسی به دین خود»، این حرف غلط هست، از حرف‌های غلط یکی‌اش این هست: «عیسی به دین خود، موسی به دین خود»، نخیر، همه پای دین خدا هستیم، هر چی خدا گفته باید گوش بدهیم، عیسی و موسی ندارد. خود قرآن می‌گوید آن چیزی که به تو گفتم، همان چیزی بود که به نوح و موسی و عیسی گفتم، «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ» (شوری/ ۱۳)، عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است، آن شریعتی که از دین برای شما آوردم، «ما وَصَّى بِهِ نُوحاً» (شوری/ ۱۳)، همان حرف‌ها را به حضرت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی هم گفتیم، همه از یک دین هستیم. کسی سوار کشتی شده نمی‌تواند بگوید: «آقا من صندلی خودم را می‌خواهم سوراخ کنم، عیسی به دین خود، موسی به دین خود!» بابا اگر تو صندلی را سوراخ کنی، آب آمد توی کشتی، همه با هم غرق می‌شویم. «آقا سیگار هست می‌خواهم بکشم»، آقا حق نداری بکشی، آخر سیگار هوای اینجا مال همه هست، شما برمی‌داری دودی می‌کنی، تجاوز به حریم هوایی من می‌کنی، خب من هم می‌خواهم نفس بکشم، باید با نفسم باید دود بکشم. از حرف‌هایی که غلط هست این هست.
۶- دوری از مزاحمت در مراسم عزاداری
بعضی مسجدها یک بلندگو می‌گیرند حتماً این می‌خواند. عزاداری ما نباید همراه با منکر باشد. اگر صدای بلندگو، طبل بیخود، صدای بلندگو در جلسه‌ی قبل هم من گفتم، مردم‌آزاری از گناهان بزرگ است، مردم‌آزاری از گناهان بزرگ است. عزاداری نباید همراه مردم‌آزاری باشد.
حرفی که می‌زنیم مردم بفهمند. یعنی این آقایی که می‌رود روضه، وقتی از در حسینیه و مسجد و خانه بیرون می‌آید، اگر مصاحبه کنند آقا چی یاد گرفتی؟ بگوید من این را یاد گرفتم، من این را یاد گرفتم. «یُعَلِّمُهُمُ … وَ یُزَکِّیهِمْ» (بقره/ ۱۲۹)، کار پیغمبرها تعلیم و تزکیه هست. اصلاح امّت.
خدا رحمت کند شهید بهشتی را، چند سالی آلمان بود، هامبورگ. وقتی آمد قم، من جوانی بودم، تازه، کاشان جوان‌ها را جمع کرده بودیم، کلاس برای جوان‌ها و بچّه‌های کاشان داشتیم. رفتم خانه‌ی ایشان گفتم: «شما برای هامبورگ چه می‌کنی؟ چی می‌گفتی؟»، گفت: «چه‌طور؟!»، گفتم: «من هم می‌خواهم برای بچّه‌های کاشان بگویم»، یک عدّه خندیدند که آلمان کجا، کاشان کجا؟! ما دیدیم همه می‌خندند، فکر کردیم سؤالمان بیخود است. خنده‌ها که تمام شد، آقای بهشتی گفت: «آقایان، سؤال آقای قراتئی درست بود، نیازهای انسان‌های هامبورگ و کاشان و آلمان یکی هست»، بعد گفت: «اگر شما می‌خواهی اسلام پیش برود، دو تا کار بکن اسلام پیش می‌رود: یک، مسلمان‌ها را از اسلام جدا کن، بگو اسلام یک چیزی هست، مسلمان‌ها چیز دیگر.» اسلام می‌گوید دروغ نگو، حالا مسلمان‌ها دروغ می‌گویند. اسلام می‌گوید ربا نخور، مسلمان‌ها ربا می‌خورند. اسلام می‌گوید این کار را نکن، کم‌فروشی نکن، مسلمان‌ها … . حساب اسلام را از مسلمان‌ها جدا کن» و لذا شنیدم یک کسی یک کتابی نوشته اسمش این هست: «الإسلام شَیءٌ و المُسلِمونَ شیءٌ آخَر»، یعنی نخ از سوزن جدا شود که چیزی نمی‌دوزد، باید با هم باشد. این گفت حساب … چون خوب مثلاً الآن خوب که تجلیل می‌کنیم از یک کسی، یا تعریف می‎کنیم از یک کسی، می‌گوید: «پس چرا پسرش، دخترش …؟!». بابا این قرآن ما هست، قرآن ما سه مرتبه این تکرار شده، سه جای قرآن، مال پیغمبر اسلام است، می‌گوید در تورات و انجیل، در کتاب انبیای قبلی هم بوده، «لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى‏» (انعام/ ۱۶۴، إسراء/ ۱۵، فاطر/ ۱۸، زمر/ ۷، نجم/ ۳۸)، «لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى‏» یعنی گناه کسی را پای کسی نگذارید. بنده توی ماشین نشستم، راننده‌ام هم بد می‌راند، یک کسی می‎ترسد، نگاه می‌کند آقای قرائتی هست، «این هم شیخ‌ها! حکومت دستشان هست، هر جوری می‌خواهند گاز می‌دهند!» بابا، من سرم پایین بود، اصلاً ندیدم، من رانندگی بلد نیستم. این بیخود گازش داد، ببخشید، معذرت می‌خواهم.
۷- گناه هر کس به عهده خودش، نه دیگران
گناه زن به عهده‌ی مرد. پیغمبر همه‌ی زن‌هایش یک جور نبودند. بعضی‌ها می‌گویند هر کس زن پیغمبر هست آدم خوبی هست. قرآن می‌گوید نه، این خبرها نیست، «إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظیماً» (احزاب/ ۲۹)، خدا برای خوب‌هایتان اجر می‌دهد. یعنی چه؟ یعنی بعضی‌هایتان هم خوب نیستید. اگر همه‌ی زن‌های پیغمبر خوب بودند که خدا می‌گفت: «فَإنَّ اللهَ أعَدَّ لَکُم»، می‌گوید: «أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ»، «مُحْسِناتِ مِنْکُنَّ» یعنی خانم پیغمبر شما نگو زن پیغمبریم، من سیّد هستم، من آیت الله زاده هستم، من پدرم فلانی هست، این‌ها به درد نمی‌خورد، ملاک حقّ و باطل، پدر و پسر نیست. زن بد باشد، حضرت لوط و حضرت نوح. نوح، دو تا پیغمبر بودند زن‌هایشان بد بودند. پسر بد، پسر نوح. برادر بد، برادرهای یوسف. همه نمونه‌ها را داریم. توی فامیل‌ها دنبال …، مرحوم بهشتی می‌گفت: «در زمین دنبال معصوم نگردید، همین‌هایی که هستند، همین مردم، نگاه کنید عیب چه کسی کم‌تر است، عیب چه کسی کم‌تر است»
به همین مقدار که عیبش یک خورده کم‌تر است، امام خمینی در رساله‌اش نوشته: اگر یک جایی ده دقیقه گناه می‌شود، شما نمی‌توانی ده دقیقه گناه را کم کنی، ولی می‌توانی نه دقیقه‌اش کنی، اگر نه دقیقه می‌توانی گناه را کنی، همه‌ی تلاشت را بکن، برای اصلاح همین یک دقیقه کم بشود. گناه کبیره هست، شما می‌توانی با تلاش این گناه کبیره را تبدیل کنی به گناه صغیره، این تلاش را بکن. گناه کبیره را حریفش نمی‌شوی، ولی می‌توانی تبدیل به صغیره کنی. آقا یک نوار هست، حرف‌های بدی آن نوار را گرفته، یک نوار خوب به او بده.
امام حسین علیه‌السلام چرا رفت کربلا؟ دید همه چیز عوض شده، رهبر معصوم شده یزید، آب شده شراب، انواع … و می‌ارزد امام حسین علیه‌السلام شهید بشود، برای این‌که اصلاح بشود.
نتیجه بگیرم. بیایید ماه محرّم هست، شما هم یک کار اصلاحی بکنید. یک جوان هست اگر که واقعاً کمکش کنید داماد بشود، این گناه نمی‌کند، این به خاطر نداشتن همسر گناه می‌کند، جمع شویم یک نفر را داماد کنیم.
ولی گاهی وقت‌ها با اصلاح خود، اصلاح خانواده، اصلاح امّت به قدری ارزش دارد که امام حسین علیه‌السلام با زن و بچّه رفتند شهید شدند، ولی فرمود هدف من اصلاح هست.
خدایا همه‌ی عیب‌های ما را اصلاح بفرما.
توفیق صلاح خود و اصلاح دیگران را به همه‌ی ما مرحمت بفرما.
بعضی‌ها هم صداقت باید داشته باشند، چون هر کسی هم نمی‌تواند باشد، باید سابقه داشته باشد. بعضی افراد هستند سابقه‌شان خوب نیست، می‌گویند می‌خواهیم اصلاح کنیم، پول می‌گیرد می‌رود کار دیگر می‌کند. خدا رحمت کند اموات را، بابای پیری داشتم، می‌گفت: کمک به بعضی‌ها مثل جو دادن به اسب شمر است، به اسب شمر اگر جو ندهی، این اسب هی پایش را جلو می‌زند، هی پا به زمین می‌کوبد که گرسنه‌ام هست. جویش که می‌دهی، می‌رود سواری به من می‌دهد. یعنی وقتی ندارد هی ناراحت هست، وقتی هم پولش می‌دهی،  جایی دیگرخرج می‌کند، رفیق دیگر می‌گیرد، با کسی دیگر ازدواج می‌کند. یعنی اصلاح باید موردی باشد که پشیمانی نباشد.
یک سلامی هم به امام حسین  علیه‌السلام بکنیم، هر سلامی که من می‌گویم، شما با من سلام بدهید، یک سلام، یک زیارت حساب می‌شود:
«السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبا عَبْدِاللّهِ وَ عَلَى الْأَرْواحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنائِکَ، عَلَیْکَ مِنِّی سَلامُ اللّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ، وَ لَا جَعَلَهُ اللّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیارَتِکُمْ، السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَ عَلَى أَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَ عَلَى أَصْحابِ الْحُسَیْنِ و رحمه الله و برکاته»
«اللّهم صلَ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم»

«سؤالات مسابقه»
۱- در آیه ۴۸ سوره انعام، چه امری لازمه ایمان شمرده شده است؟
۱) اصلاح امور
۲) عمل صالح
۳) صلح و آشتی
۲- آیه ۴۶ سوره هود، چه کسی را از اهل پیامبر نمی‌داند؟
۱) فرزند پیامبر
۲) همسر پیامبر
۳) عموی پیامبر
۳- امام حسین علیه‌السلام، هدف خود را اصلاح در چه امری معرفی کرد؟
۱) دین اسلام
۲) امت اسلام
۳) هر دو مورد
۴- آیه ۱۳ سوره شوری، بر چه امری تأکید دارد؟
۱) خاتمیت دین اسلام
۲) غلبه اسلام بر همه ادیان
۳) وحدت آموزه‌های همه ادیان
۵- آیه ۱۶۴ سوره انعام، بر چه امری تأکید دارد؟
۱) گناه کسی را با گناه پاسخ ندهید
۲) گناه کسی را پای کسی نگذارید
۳) از خطا و گناه دیگران بگذرید
پاسخ صحیح سوالات را در قالب یک عدد ۵ رقمی به شماره ۳۰۰۰۱۱۴ پیامک نمایید.
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.