موضوع: توجه به قرآن در ماه رمضان
تاریخ پخش :۱۴۰۳/۱۲/۰۹
عناوين:
-
۱- توصیه های قرآن در باره خود قرآن
۲- دوری از طولانی شدن جلسات قرآن
۳- بهره گیری از عالمان قرآنی در ماه رمضان
۴- توبیخ قرآن از عدم تدبر در آیات قرآن
۵-سبک زندگی سالم در گروه عمل به دستورات قرآن
۶-تشکیل جلسات قرانی با حضور اعضای خانواده
۷- شیوه خواستگاری و تعیین مهر در قرآن
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
یک مسئله بگویم، جادّه را باز کنم، اگر کسی از خواب بیدار شد، دید چهار دقیقهی دیگر غروب است، نماز هم نخوانده، اینجا اسلام میگوید اوّل نماز عصرت را بخوان، وآن که نماز ظهر اوّل است، ولی چون این چهار دقیقه چسبیده به وقت غروب است، وقت اختصاصی عصر است. دو، سه روز دیگر ماه رمضان هست، قرآن راجع به رمضان چی گفته؟ تبلیغ چی گفته؟ ماه رمضان، ماه قرآن است، من امشب میخواهم راجع به خود قرآن صحبت کنم. این کارهایی که ما میکنیم، هر چیاش طبق قرآن و روایات روی چشم، وگرنه تجدیدنظر کنیم، تکامل پیدا کنیم.
-
۱-توصیه های قرآن در باره خود قرآن
راجع به قرآن پنج تا دستور داریم:
۱- «فَاقْرَؤُا» (مزمّل/ ۴)، دستور به قرائت.
۲- کیفیت: «رَتِّلِ الْقُرْآن» (مزمّل/ ۴)؛
۳- مقدار قرآن: «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ» (مزمّل/ ۲۰)؛
۴- بعد از خواندن، تدبّر: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ؟» (نساء/ ۸۲، محمّد/ ۲۴)؛
۵- بعد عمل کنید؛
۶- بعد به دیگران تبلیغ کنید.
این، خطّ سیر قرآن این است. باقی چیزها یا واجب نیست، یا مستحب نیست، یا دستوری نداریم همین طوری سلیقهای است.
دوّم، از آیات نو برداشت کنید. حالا من نمیخواستم این را بگویم، ولی حالا که بر زبانم آمد بگذار بگویم. همین آیهی «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ» که همهی مردم حفظ هستند، دعا نیست قرآن است. دانشکدهی مدیریت دعوت کردند، میگفتند ردیف اوّل و دوّم اینها اساتید هستند، باقیها هم دانشجو هستند. من گفتم راجع به مدیریت، اصول مدیریت در این آیه هست، مدیر حالا از رئیس جمهور و استاندار و وکیل و وزیر و سفیر و هر کسی، همهی اینهایی که مسئولیت دارند، یکی از کارهایشان این هست که بخشنامه به زیردستها صادر کنند، این آیه میگوید بخشنامهی تان اگر میخواهد عمل کند، این آیه فرمول دارد، پس این آیه این هست، «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ»، فرمول هست چگونه بخشنامه کنیم و چگونه به شاگرد و اولاد و پسرمان و دخترمان حرف بزنیم؟ یک دستوری میخواهیم بدهیم، چه جوری دستور بدهیم که او گوش بدهد؟:
اوّل- بخشنامه باید قاطع و شفّاف باشد، برفک نداشته باشد، دوپهلو حرف نزنیم، «إِنَّ»، کلمهی «إِنَّ» یعنی حتماً، این هست و جز این نیست.
دوّم- اگر میخواهید مردم به حرفتان عمل کنند، خودتان هم عمل کنید. خدا که میخواهد ما صلوات بفرستیم، خودش هم صلوات فرستاده، میگوید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ»، خدا و ملائکهاش صلوات میفرستند، تو، «إِنَّ اللَّهَ»، اوّل میگوید خودم، خدا میگوید خودم صلوات میفرستم.
سوّم- اگر میخواهید مردم به بخشنامهی شما عمل کنند، بگویید کشورهای پیشرفته، آدمهای فرهیخته عمل کردند، دنیا قطع درخت را جرم میداند، قطع درخت را جرم میداند دنیا، کلاه ایمنی را لازم میداند برای موتورسوارها، کمربند ایمنی را برای ماشینسوارها لازم میداند، پس شما هم این کار را بکنید. ملائکهای که از شما بهترند صلوات میفرستند، پس تو هم بفرست، «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ»،
چهارم- «يُصَلُّونَ» فعل مضارع است، فعل مضارع مال استمرار است، خدا و فرشتهها دائماً صلوات میفرستند، تو لااقل برای یک لحظه، یک صلوات بفرست. «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ»، نمیگوید: «صَلّوا»، میگوید: «يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ».
بعد «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا»، میخواهید مردم گوش به حرفتان بدهند، کریمانه صحبت کنید. میخواهید بچّهات از خواب بیدار شود، بگو: «حسن جون، فاطمه خانم»، نگو: «حسن، هُی، پاشو»، مؤدّب. نمیگوید: «يا أَيُّهَا النَّاس صَلُّوا»، میگوید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا». «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» کلاسش بالاتر از «يا أَيُّهَا النَّاس» هست. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا».
ششم- بخشنامه باید جامع باشد، میگوید هم «صَلُّوا»، هم «سَلِّمُوا». «صَلُّوا» با زبان صلوات بفرست، «سَلِّمُوا» با عمل تسلیم باش. ممکن است آدم با زبان صلوات بفرستد، در عمل تسلیم نباشد. هم «صَلُّوا» در ظاهر، هم «سَلِّمُوا» در عمل.
هفتم- «تَسْليماً»، «تَسْليماً» یعنی سلامت عاشقانه باشد، نه زورکی، شکمی، پولی، کارمندی، از درون بجوشد، «تَسْليماً» یعنی تسلیم عاشقانه، آگاهانه، مخلصانه.
۲- دوری از طولانی شدن جلسات قرآن
این تفسیر یکی، دو دقیقهای. تا قرآن را هم این کارش نکنیم، قرآن از مهجوریت درنمیآید. جلسات طولانی، تفسیر باید یک دقیقه باشد. شما نگاه کنید، امیرالمؤمنین علیهالسلام که خطیب هستی در طول تاریخ هست، همهی سخنرانیهایش تقریباً کلمات قصار هست، سه تا سخنرانی مفصّل دارد: یکی نامه به مالک اشتر، یکی نامه به امام حسن مجتبی علیهالسلام، یکی خطبهی متّقین. سه، چهار تا سخنرانی دارد که دو، سه صفحه طول کشیده، تمام سخنرانیهای امیرالمؤمنین علیهالسلام کلمات قصار هست. اگر میخواهید نسل نو به مسجد بیایند، باید کم حرف زد. من اینجا که صحبت میکنم دانشگاه تهران چند سال هست، بین پنج دقیقه، تا هفت دقیقه صحبت میکنم، همه هم مینشینند تقریباً، شاید دو تا، ده تا، بین پنج تا، تا ده تا با کم و زیادش میروند. طولانی نباشد، یک.
– خطبههای عربی را نباید مفصّل بخوانیم. امیرالمؤمنین عرب بوده، مردم کوفه هم عرب بودند، من اینجا کاشانی هستم، شما هم سبزواری هستید مثلاً، میخواهیم با هم صحبت کنیم، این خطبهی طولانی برای چی؟ یک بسم الله بگویید، چون حدیث داریم بسم الله بگویید، یک الحمدلله بگویید، یک صلوات هم بر محمّد و آل محمّد بفرستید، (اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم). شما چند مرحله را طی کردید، چه کنیم که کارمان درست باشد، عمیق باشد، سند داشته باشد؟ گاهی خیلی حرفها سند ندارد، مثلاً به ما گفتند دعا که میخواهید بکنی، دستت را بالا کن، «يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ»، «يَا رَبِّ يَا رَبِّ»، برای امام حسین علیهالسلام هم دستمان را بالا کنیم؟ میگوید دستها بالا، ده مرتبه بگویید: «یا حسین»، این «یا حسین» کجا بوده؟ برای امام حسین علیهالسلام اشک میریزیم، عزاداری هم میکنیم، امّا دستها را بالا کن، یا حسین بگو، این دیگر سلیقهای است، سلیقهای است.
کاشیکاری را یعنی یک جوری بنویسید که آدم بخواند، به خطّ کوفی و سیخی و میخی ننویسیم که هیچ جنّی هم نمیتواند اسمش را بخواند. تازه چشم ما یک متر و نیم هست، کاشی چهل متری هست. حالا کدام چشمی برای آدمی که یک متر و نیم، دو متر قدّش هست، سر منار کاشی مینویسد؟! چه کسی گفته؟! چرا؟! ما نه شرقی هستیم، نه غربی هستیم، نه درست و حسابی مسلمان حسابی. ببینیم هر چی میخواهیم، سند میخواهد. به ما گفتند در تقلید ببینید اعلم چه کسی هست حتّیالمقدور.
۳- بهره گیری از عالمان قرآنی در ماه رمضان
دینتان را از اسلامشناس بگیرید. حتماً باید یک عالمی، عالم قرآنی، نه هر عالمی، عالم قرآنی باید در جلسات و محفلهای شما باشد. من یک جا رفتم که عزیزانی دور هم جمع شدند و قرآن و تفسیر هم میگویند. گفتم: «خب، تفسیر میگویید بلدید؟»، گفتند: «بله، ایشان آقا، فوق لیسانس ادبیات عرب هست»، گفتم: «با فوق لیسانس که نمیشود تفسیر گفت که»، گفت: «چرا؟»، گفتم: «من طبق این آیه، یک آیه میخوانم طبق فوق لیسانسات عمل کنید»، «لا يُسْرِفْ فِي
الْقَتْلِ» (إسراء/ ۳۳)، «لا يُسْرِفْ»: یعنی اسراف نکن در آدم کشی، پس یکی را میشود ترور کرد، نگفته نکشی، گفته: «لا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ»، در آدمکشی اسراف نکن، پس یکی، دو تا میشود کُشت. فوق لیسانس طبق ادبیات عرب این را معنا کند.
این یک ماجرایی دارد، چشم میبیند، ولی باید وصل به مویرگها باشد، و الّا چشمتان را با چاقو دربیاورید، در نعلبکی بگذارید که نمیبیند که، این آیه بند به آیهی قبلش هست، بند به شأن نزولاش هست، بند به روایاتی هست که ذیلش هست، ببینبم چه میخواهد بگوید. یک نفر از قبیله را کُشت، آن قبیلهی مقتول گفت: «تو یکی را کُشتی، ما دو تا میکشیم. دو تا بکشید، چهار تا میکشیم.» آیه نازل شد اسراف نباشد: «وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ»، چشم به چشم؛ «وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ»، «وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ»: دندانش را دندانش (مائده/ ۴۵). این یکی به یکی، این یکی به یکی مال آنجاست.
– قرآن فقط نباید ماه رمضان باشد، گله کردند اینهایی که فقط ماه رمضانها رو به قرآن میروند. جلسات قرآن طولانی نباشد. مناسب سنّ بچّهها باشد، نوهی من رفت مهد قرآن برای قرآن یاد گرفتن، حفظ قرآن، سه سالش بود، تقریباً. آمد گفت: «آقا جان، قرآن حفظ کردم»، گفتم: «بخوان ببینم.» یک آیهای را خواندی که من عقیدهام این هست که مراجع تقلید هم این آیه را حفظ نیستند: «وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ» (مائده/ ۳)، از آیههایی هست که من که الآن شصت سال هست آخوند هستم، بلد نیستم. مربّی گفته، آخر عقل هم چیز خوبی هست.
۴- توبیخ قرآن از عدم تدبر در آیات قرآن
– طول دادن قرائت. امام رضا علیهالسلام ماه رمضانها، هر سه روز یک قرآن میخواند. یعنی باید سرعت هم داشته باشد. تفسیر واجب است، ما تفسیر را واجب نمیدانیم، نماز را واجب میدانیم، ولی تفسیر را واجب نمیدانیم، یک کار مستحب هست، مثل شال گردن، بود بود نبود نبود. تفسیر واجب است، به چه دلیل من میگویم واجب است؟ به این دلیل که خدا روی کار مستحب توبیخ نمیکند، خدا اینهایی را که قرآن میخوانند تدبّر نمیکنند توبیخ میکند، میگوید: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ؟»، در قرآن تدبّر نمیکنی؟، «أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها؟» (محمّد/ ۲۴)، قلبت قفل شده؟ کار مستحبّی که توبیخ ندارد، خدا توبیخ میکند آنهایی را که میخوانند و تدبّر نمیکنند. این توبیخ یعنی چه؟ یعنی تفسیر واجب است، این یک مسئلهی مهمّی است.
قرآن را علم نمیدانیم، میگوییم: «بله، دانشمندان این طور گفتهاند»، و امّا قرآن، قرآن یک کتاب مذهبی است، یک کتاب مقدّس است، حتّی در دانشگاهها بعضیها میگویند: «قرآن علم نیست»، امام رضا علیهالسلام فرمود: «اگر علم میخواهید سراغ قرآن بروید، عربیاش را هم بخوانم: «من أَراد العلم»، خدا رحمت کند آیت الله فاضل لنکرانی این حدیث را خواند رفتم پیدا کردم، «من أراد العلم»: اگر علم میخواهید؛ «فليُثَوِّر القرآن». چه چیزی میخواهید که در قرآن نیست؟ همهی درسهای ما الآن سر و صدای مسئولین درآمده، هم مقام معظّم رهبری، هم رئیس جمهور محترم و اصلاً بسیاری به فکر افتادند که این درسهایی که ما میخوانیم، چون مهارت ندارد گیر هستیم. درس میخواند، بعد لیسانی بیکار هست، چون آنچه خوانده به دردش نمیخورد.آن وقت این بیها همه به هم وصل شده، بیمهارت، کسی که مهارت ندارد بیکار. بیکار
که هست، بیپول. بیپول هست که بیهمسر. بیهمسر بیفرزند. همهی بیها به هم بند است. خاک باغچه را باید عوض کرد.
خوشا به حال شما که در وزارت بهداشت کارتان مفید است، خیلی هم مفید است، پزشکی، پرستاری، کارهایی که شما میکنید، خیلی مفید است. جمعی رفتند مدینه، یکی مریض شد، یکی هم پهلویش پرستار شد. باقیها حرم پیغمبر رفتند. امام فرمود آن کسی که پهلوی آن مریض ایستاده پرستاری میکند، ثوابش از آن کسی که حرم پیغمبر رفت بیشتر است، پرستاری است.
حتّی حفاظت از جان مردم، حفاظت از مال مردم. یک جمعی رفتند مکّه، یک نفری را پهلوی کفشهایشان نشاندند، گفتند: «تو حافظ کفشها باش، ما برویم طواف کنیم»، امام فرمود: «آن کسی که پهلوی کفشها نشسته، ثوابش بیش از آن کسی هست که دارد طواف میکند.»
۵-سبک زندگی سالم در گروه عمل به دستورات قرآن
به ما گفتند سبک زندگی بگو، گفتم چهل و پنجاه سال هست من در تلویزیون سبک زندگی میگویم، «کُلُوا» (بقره/ ۵۷ و ۶۰ و ۱۶۸ و ۱۷۲، مائده/ ۸۸ و …): این غذا را بخور؛ «لا تَأْكُلُوا» (بقره/ ۱۸۸آل عمران/ ۱۳۰ و …): این غذا را نخور؛ «قُولُوا» (بقره/ ۸۳ و ۱۳۶ و …): این حرف را بزن؛ «لا تَقُولُوا» (بقره/ ۱۰۴ و ۱۵۴ و …): این حرف را نزن؛ با این ازدواج بکن، با این ازدواج نکن؛ با این مشورت بکن، با این مشورت نکن، کلّ قرآن و حدیث سبک زندگی هست. راجع به تنظیم خانواده چند بار، حتّی از بعضی از عزیزان دانشگاهی آمدند به من گفتند که: «شما راجع به تنظیم خانواده و کنترل نسل و اینها صحبت کن»، گفتم: «این ضدّ قرآن هست»، «ضدّ قرآن هست؟!»، گفتم: بله، قرآن میگوید: «وَ اذْكُرُوا»: یادت نره؛ «إِذْ كُنْتُمْ قَليلاً»: شما عددتان کم بود؛ «فَكَثَّرَكُمْ»: عددتان بالا رفت. (اعراف/ ۸۶). «كُنْتُمْ قَليلاً» یعنی کم بودید، آمارتان بالا رفت. این آمار زیاد را خدا منّت بر ما میگذارد، میگوید قدرتان را داشته باشید، آمارتان را بالا بردیم. در مناجاتها ناله میکند از آنهایی که کنترل نسل میکنند: «آه، مِن فَقْدَ نَبِيِّنَا وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا»، آخرش را هم شما بگویید: «وَ قِلَّةَ»؟، «عَدَدِنَا». از «قِلَّةَ عَدَدِنَا»، عدد قلیل، از عدد کم امام ناله میکند، به عدد زیاد پُز، افتخار میدادند به ما. چه طور ما میگوییم کنترل نسل؟ گفتند: «نان نداریم بخوریم»، خب نان نداری، خب اسلام میگوید هر بچّه عَضُد است، عضد با عین و صاد ضاد یعنی بازو، اگر گفتند قرائتی ده تا بچّه دارد، باید همه بگویند خوشا به حالش، ده تا بچّه، پس بیست تا بازو دارد، چون هر بچّهای دو تا بازو دارد، الآن بچّه بازو نیست، بچّه شکم هست، ده تا بچّه دارد، «چی چی میدهند بخورند؟!»، یعنی تا میگویند آدم، اولاد، میگویند شکم، آدم یعنی عضد، بازو، نه یعنی شکم. زندگی میکنیم منهای قناعت، زندگی میکنیم منهای صبر، زندگی میکنیم عرض کردم، کاشیکاریمان، نمازمان، چیزی میخواهیم بگوییم اوّل از قرآن بگوییم، اگر قرآن کم آورد … . ما قرآن را نشناختیم.
از امام صادق علیهالسلام پرسیدند: «شما وقتی مسح میکشی، جلوی سر را مسح میکشی، اهل سنّت همهی سر را مسح میکشند، چرا؟»، امام فرمود: حرف ب دارد، فرموده «وَ امْسَحُوا»، مسح کنید؛ «برئوسکم» (مائده/ ۶)، نگفته: «وَ امْسَحُوا رُؤُسِكُم»، «رُؤُس»، رأس، رأس یعنی سر، اگر میفرمود: «وَ امْسَحُوا رُؤُسِكُم»، همهی سر را میکشیدم، فرموده: «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُم»، ب، «لِمَكَانِ الْبَاءِ»، ب دارد، ب یعنی یک گوشه. (الكافي، ج ۳، كِتَابُ الطَّهَارَة، بَابُ مَسْحِ الرَّأْسِ وَ الْقَدَمَيْن، ح ۴، ص ۳۰)
امام صادق علیهالسلام چه میخواهد بگوید؟ میخواهد بگوید قرآن کتابی نیست که هر صفحهاش، سطرش، کلمهاش یک نکته داشته باشد، بلکه هر حرفش یک نکته دارد، ما قرآن را کشف نکردیم.
در این قرآن چند بار گفته «کُلُوا»، بخورید، هر جا میگوید «کُلُوا»، کنارش یک مسئولیت هست. یک جا میگوید «کُلُوا»، «أَنْفِقُوا»، به فقرا هم انفاق کنید. آیهی دیگر «کُلُوا … أَطْعِمُوا» (حج/ ۲۸ و ۳۶)، به فامیل اطعام کن. «کُلُوا … وَ اعْمَلُوا صالِحاً» (مؤمنون/ ۵۱)، خوردی از انرژیاش یک عمل صالحی انجام بده. «کُلُوا … لا تُسْرِفُوا» (انعام/ ۱۴۱، اعراف/ ۳۱)، خوری پرخوری نکن. «کُلُوا … لا تَطْغَوْا» (طه/ ۸۱)، خوردی طغیان و بدمستی نکن. «کُلُوا … وَ اشْكُرُوا» (بقره/ ۱۷۲، سبأ/ ۱۵)، خوردی شکر خدا را کن. «کُلُوا»، «کُلُوا» هست، امّا بخور بخور هست، کنار هر خوردنی یک مسئولیتی هست. و السّلام علیکم و رحمة الله».
باید قرآن را این رقمی کرد. اگر میخواهید سوزن، من این را به یکی از بزرگان مملکت گفتم، اگر میخواهید قرآن از مهجوریت دربیاید، این را باید آمپولش کنید، آمپول نازک است، همه آمپول میزنند، تیرآهن یا باید در سقف برود، یا در زیر زمین برود، کمش کنید. بعضیها که تفسیرشان نمیگیرد، به خاطر این است که از اوّل قرآن آیهی شانزده هست، بعد آیهی هفده. چه کسی گفت از آیهی شانزده به آیهی هفده بروی، از آیهی شانزده به آیهی چهل و پنج برو. ممکن است آیات بعد شانزده مورد خطاب نباشد. میرسیم به آیهی به طلاق، میگویی بحث امشب، بحث طلاق است، فردا شب مسجد نمیآید، میگوید من هنوز داماد نشدم، این شیخ برای من طلاق میگوید. برو ببین مخاطبش چه کسی هست. یعنی آنجایی که شما آمپول را به رگ خودش بزنی، آمپول را همین طور که در بدنش فرو کنی که نمیشود که، توی رگ خودش باید بزنی تا مفید باشد.
۶-تشکیل جلسات قرانی با حضور اعضای خانواده
هر کدامتان، الآن ماه رمضان جلو هست، ماشینهایی که هوا گرفته در سرازیری هُلش میدهند، سرازیری قرآن ماه رمضان هست. همهیتان یک جلسهی قرآن تشکیل بدهید، منتظر سالی یکی از این جلسهها نباشید، منتها با خواهرتان، برادرتان، مادرتان، عمّهتان، بچّهتان، پنج نفر بشوید، یک آیهی کوچک بخوانید، بعد حالا آن وقت حالا به مقداری که ظرفیت دارند نکاتش را هم بگویید. من در سورهی «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ» که سه تا آیه دارد و با بسم اللهاش چهار تا هست، هشتاد و دو نکته گیرم آمد. چه کسی میتواند یک سطر بنویسید: «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ. إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/ ۱- ۳). هشتاد و دو نکته، تازه من نه آیت الله هستم، نه دکتری هستم، من یک طلبهی معمولی هستم. منتها مقداری از عمرمان را خدا منّت گذاشت بر ما، کنار قرآن نشستیم، هر چی میخواهی از قرآن هست،
آیهی راهپیمایی هم داریم؟ بله، آیهی داریم مال راهپیمایی هست، سورهی توبه، آیهی: «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً»، کسی هست حفظ باشد؟، «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّارَ» (توبه/ ۱۲۰)، وَطَئَ: یعنی حرکت کرد، «وَطَئَ، یَطَئُ»، همین راهپیمایی دیروز، دیروز ۲۲ بهمن بود. آیهی راهپیمایی هم داریم؟ بله، آیه مال راهپیمایی هست، سورهی توبه، آیهی ۱۲۰، «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً»، کسی هست حفظ باشد؟ «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّار». «وَطَئَ» یعنی حرکت کرد. «وَطَئَ، یَطَئُ»، «لا يَطَؤُنَ» یعنی اینها حرکت دستهجمعی نمیکنند که «يَغيظُ الْكُفَّارَ». «يَغيظُ» همان غیظ ما هست، «يَغيظُ الْكُفَّارَ»، کفّار از این حرکت دستهجمعی غیظ میکنند. حالا که حرکتی کردید دستهجمعی که کفّار عصبانی شدند، «كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ»، برای شما عمل صالح نوشته میشود و شما که عمل صالح برایت نوشته شود، خودت «عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِين» میشوی. پس شما در نماز چه میگویی؟ «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِين»، یعنی چه؟ این «عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِين» چه کسانی هستند که ما در هر نمازی به صالحین سلام میکنیم؟ چه کسی هستند؟ میگوییم یک، یاران امام زمان هستند، چون قرآن راجع به امام زمان میفرماید، کمک کنید، «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها»؟، «عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» (انبیاء/ ۱۰۵). پس «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِين»، سلام بر ما و بر بندگان صالح خدا که یاران امام زمان علیهالسلام بندگان صالح خدا هستند، ««أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ»، قطع مسلّمش این هست، دیگران هم هستند.
۷- شیوه خواستگاری و تعیین مهر در قرآن
دیگر چه کسی هست؟ دیگر چه کسی هست؟ در بلهبرون حضرت شعیب میخواست دخترش را بدهد به حضرت موسی. مهریه چهقدر؟ اوّل فرمود که: «إِنِّي أُريدُ»: من تصمیم دارم دخترم را یکیاش را به تو بدهم. این خودش یک درس هست. داماد خوب دیدید خود شما پیشنهاد کن، پدر، فامیل، عمو، دایی، واسطه. زشت نیست که پدر دختر …، من عالمی را سراغ دارم که روی منبر، پای منبرش نشسته بودم، گفت: «من چند تا دختر دارم، مادرهایتان را بفرستید خواستگاری، اگر شکلش را پسندیدید، دینش را هم پسندیدید، من آمادگی دارم که شما داماد من بشوید.» کلّی هم خندیدیم که این آقا روی منبر دختر خودش را میگوید. حالا به آن شوری هم نه، ولی اجمالاً عیب ندارد که پدر دخترش را معرّفی کند. از کجا میگویی؟ از این آیه: «إِنِّي أُريدُ»، پدر دختر، حضرت شعیب گفت: «إِنِّي أُريدُ»، اراده قصد جدّی هست، من قصد جدّی دارم که «أُنْكِحَكَ»: به نکاح دربیاورم، به ازدواج دربیاورم؛ «إِحْدَى ابْنَتَيَّ»، «إِحْدَى ابْنَتَيَّ»، یکی از دخترهایم را (قصص/ ۲۷). یکی از مشکلات خانهها این هست که دختر اوّل شوهر نمیکند، دختر دوّم خواستگار دارد، برای اوّلی خواستگار نمیآید. میگوید چه کنیم؟ حالا اوّلی را بدهیم، دوّمی را بگیریم، میترسیم در خانه بماند؟ چه کسی گفت اوّل، اوّل، دوّم، زشت نیست که بگوییم دختر اوّل اگر ماند، گفت نمیخواهم ازدواج کنم، یا پسر اوّل میگوید نمیخواهم داماد شوم، پسر دوّم نباید در نوبت باشد، این دو تا.
مهریه پول میخواهد، میگوید پول نداری، پول نده چوپان من باشد، چون حضرت شعیب پیر شده بود، نمیتوانست چوپانی کند، دخترهایش چوپانی میکردند، گفت من که پیر شدم، نمیتوانم چوپانی کنم، شما هشت سال، یا ده سال چوپان
من باش، «أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هاتَيْنِ عَلى أَنْ تَأْجُرَني ثَمانِيَ حِجَجٍ»، «ثَمانِيَ حِجَجٍ» یعنی هشت سال، «فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِكَ» (قصص/ ۲۷)، اگر میخواهی هم هشت سال شما، ده سال، «مِنْ عِنْدِكَ» یعنی یک مبلغی را پدر عروس بگوید، به داماد بگوید تو هم میخواهی زیادش کنی خودت زیاد کن، من زیاد نمیکنم. برخلاف ازدواجهای ما، ما الآن پدر عروس مهر را بالا میبرد، پدر داماد چانه میزند. نه، میگوید اوّل پدر عروس مهر را کم بگیرد بگوید هشت سال، بعد میگوید: «فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً»، اگر میخواهی؛ «فَمِنْ عِنْدِكَ»، «مِنْ عِنْدِكَ» یعنی اختیار با داماد است. یک چیزی خود پدر عروس معیّن کند، «مِنْ عِنْدِكَ».
بعد گفت: «إِنِّي»، بله، «سَتَجِدُني إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحينَ» (قصص/ ۲۷)، ای موسای تازه داماد، خواهی دید که من آدم صالحی هستم. آدم صالحی هستم یعنی چه؟ یعنی به داماد فشار نمیآورم. اگر پدرزنی به داماد فشار نیاورد و مهریه را سبک گرفت که داماد آسان باشد، «وَ ما أُريدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ»، به مشقّت نیفتد، آن وقت «سَتَجِدُني إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحينَ»، حالا تو صالح هستی. «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِين»، صالحین چه کسانی هستند؟، السَّلَامُ عَلَيْنَا و علی هر پدر زنی که در بلهبرون به داماد زور نگوید. عجب!
دیگر چی؟ راهپیمایی هم عمل صالح هست. به چه دلیل؟ قرآن سورهی توبه میگوید که: «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً»، حرکتهای دستهجمعی که «يَغيظُ الْكُفَّار»، راهپیمایی ۲۲ بهمن آمریکا عصبانی میکند، راهپیمایی روز قدس اسرائیل را عصبانی میکند.
به هر حال یک نهضتی میخواهد، یک جدّیتی میخواهد، یک عزمی میخواهد. حالا شما گروه خوبی هستید، هم استاد دانشگاه هستید، هم دانشجو هستید و یک نهضتی میخواهد، با این جلسهها، این جلسهها مثل چوب کبریت هست، چوب کبریت خودش یک ذرّه گوگرد بیشتر نیست، یک نصفه روزی، یک روزی، دو روزی تمام میشود میرود،. اگر میخواهید تصمیم بگیرید. به حضرت آدم گفتند هر چی میخواهی بخور، «كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ» (بقره/ ۳۵)، این یکی را نخور، آدم رفت همان یکی را خورد، نسلمان همه بدبخت شدیم. به آدم میگوییم چرا خوردی؟ چرا خوردی؟ گفت: راستش را میخواهی، نتوانستم تصمیم بگیرم، «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» (طه/ ۱۱۵)، این آیهی قرآن بود که خواندم، آدم نتوانست بگیرد. یک تصمیم بگیرید، کاری به بزرگان خک نداشته باشید. من سه، چهار سال که از طلبگیمان گذشت، دیدیم با قرآن آشنا نشدیم، آقای درّی نجفآبادی خدا حفظش کند، گفتم آقا ما کار به حوزه ندارم، درسهای حوزه را میخوانیم که نگویند بیسواد هست، خودمان یک جلسهی تفسیر داشته باشیم. تفسیر نمونه، تفسیر خوبی هست برای فهم قرآن، تفسیر نور پیام است. فرق بین نور و نمونه را هم بگویم. تفسیر نمونه مثل تاریخ کربلاست، توضیح میدهد. تفسیر نور توضیح نمیدهد، پلاکارد دارد، کربلا نیست، تابلوی کربلاست.
حالا از این نمونه: ابراهیم علیهالسلام به عموی بتپرستش گفت چرا بتپرستی؟ عربیاش را هم بخوانم :«قالَ لِأَبيهِ وَ قَوْمِهِ»: به عمو و دار و دستهاش گفت؛ «ما هذِهِ التَّماثيلُ» (انبیاء/ ۵۲)، «تِمثال» مجسّمه هست، پسر برادری به عمویش گفته این بتها چیه، خب به چه درد ژاپن میخورد؟ به چه درد فرانسه و آمریکا میخورد؟ یک پسر برادر به عمویش گفته این بتها چی هست، چه پیامی دارد؟ اصلاً بعضی از آیات قرآن اگر به هدف قرآن نزدیک نشویم، تاریخ میشود، قرآن
دیگر «هُدىً لِلنَّاس» (بقره/ ۱۸۵) نیست، این «تاریخاً لِلنَّاس» هست. «وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ» (مدّثّر/ ۴)، پیغمبر لباسهایت را بشوی، پیغمبر که الآن نیست، لباسهایش هم نیست، پس آیه دیگر لغو شد؟ «ثِيابَكَ فَطَهِّرْ» یعنی مربّی جامعه باید تمیز باشد، پیامش این هست، حالا چه پیغمبر باشد، چه نباشد.
به ما چه که یک پسر برادر به عمویش گفته که بت نپرست؟ از این اصول درمیآید، در همین قرآن، در همین کلمه چند تا اصل درمیآید:
اصل یک: در اصلاح و ارشاد و امر به معروف سن شرط نیست، «قالَ لِأَبيهِ»، نگو من بچّه هستم، او بزرگ هست، حرفت را بزن، این اصل هست.
اصل دو: نه سن شرط هست، نه آمار شرط هست.
اصل سه: در اصلاح و ارشاد و امر به معروف از خودیها شروع کن، «عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبينَ» (شعراء/ ۲۱۴)، اوّل «قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ»، اوّل به خانمت بگو، بعد میگوید: «وَ نِساءِ الْمُؤْمِنين» (احزاب/ ۵۹).
اصل چهار: در اصلاح و ارشاد از منکرات اصلی شروع کنیم: «إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ» (لقمان/ ۱۳)، شرک ظلم بزرگی هست، نگو آقا مثلاً حلقهی طلا بر تو حرام است،. اگر یک خانمی فکل دارد، نماز هم نمیخواند، حجاب واجب هست، نماز هم واجب هست، فعلاً نماز واجبتر هست، کار به فکلش نداشته باش، اوّل از نمازش بگو، بعداً از فکلش بگو، اوّل شرک را بگو، «ما هذِهِ التَّماثيلُ» (انبیاء/ ۵۲)، «تِمثال»، مجسّمهی شرک است. پس درست هست که قصّه شخصی هست، جزئی هست، ولی چهار تا اصل از آن درمیآید:
– در اصلاح و ارشاد سن شرط نیست؛
– در اصلاح و ارشاد آمار شرط نیست؛
– در اصلاح و ارشاد از خودیها شروع کنید؛
– در اصلاح و ارشاد از منکرات اصلی شروع کنید.
باید از قرآن حرف گرفت، خدایا به آبروی قرآن یا آنها که قرآن از آنها تعریف کرده، تقصیر و قصور ما برطرف کن و ما را توفیق جبران و توبهی واقعی مرحمت بفرما.
روحشان را از ما راضی و ما را پاسدار خدماتشان قرار بده.
از اینکه شما را دیدم خوشحالم. «و السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
سئوالات مسابقه
۱- آیه ۸۲ سوره نساء از چه کاری توبیخ می کند ؟
۱) عدم تلاوت قرآن
۲) عدم حفظ نکردن قرآن
۳) عدم تدبِّر در قرآن
۲- براساس آیه ۵۶ سوره احزاب چه کسی همواره بر رسول خدا صلی الله علیه وآله درود می فرستد.
۱) خداوند
۲) فرشتگان
۳) خدا و فرشتگان
۳- در آیه ۸۶ سوره اعراف خداوند چه امری را بر مؤمنان منّت می گذارد؟
۱) کثرت جمعیت
۲) غلبه بر دشمنان
۳) بعثت پیامبران
۴- در آیه ۱۰۴ سوره توبه، چه کاری عمل صالح شمرده می شود؟
۱) اقامه نماز به جماعت در مسجد
۲) حرکت دسته جمعی که دشمن را عصبانی بکند
۳) انفاق به نیاز مندان در ماه رمضان
۵- آیه ۲۷ سوره قصص در باره کدام یک از موضوعات زندگی است
۱) شیوه خواستگاری و تعیین مهریه
۲) شیوه تشکیل خانواده و فرزرند آوری
۳) شیوه ازدواج و تربیت فرزند.
کانالهای درسهایی از قرآن :
https://eitaa.com/tarheonsebaquran شاد https://shad.ir/moravejan
https://splus.ir/tarheonsebaquran۱ سروش بله @Tarheonsebaquran
برای شرکت در مسابقه پیامکی پاسخ سئوالات رابه صورت عدد ۵ رقمی به عدد ۳۰۰۰۱۱۴ پیامک کنید.
موسسه ترویج فرهنگ قرآنی