موضوع: شناخت دشمن و برنامههای دشمن
تاریخ پخش: ۱۴۰۳/۰۷/۱۲
عناوین:
۱- دشمنی دیرینه یهود با اسلام و مسلمانان
۲- برنامههای دشمن برای غفلت مسلمانان
۳- توطئهها و تحریمهای دشمنان
۴- برنامه دشمن برای تضعیف رهبر جامعه اسلامی
۵- بهرهگیری از مذهب علیه مذهب
۶- برنامهریزی دشمن برای تضعیف مکتب اسلام
۷- خطر نفوذ دشمن تحت عناوین مختلف
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بحث امروز ما در مورد دشمن شناسی است و خیلی آیه قرآن و روایات الی ماشاءالله که از نقشههای دشمن، تاکتیکها و موضعگیریهایش آگاه باشیم.
یکی از راههای دشمن شناسی این است که ببینید دشمن کینه چه کسی را بیش از هرکس در دل دارد. پس موضوع بحث ما… [پای تخته مینویسند] بسم الله الرحمن الرحیم، دشمن شناسی. ۱- از کینهی.. از کینهها دشمن را بشناسیم. یک آیه هست،
۱- دشمنی دیرینه یهود با اسلام و مسلمانان
قرآن میفرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَهً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ» (مائده/۸۲) بدترین نوع کینه را یهودیها نسبت به شما دارند. الآن روی کره زمین یهود بیشترین کینه را از چه کسی دارد؟ در همه کشورها از سید حسن نصر الله دارد. اوست که حاضر هستند میلیاردها دلار جایزه تعیین کنند، هرکس سید حسن نصر الله را ترور کند! بیشترین کینه را به سید حسن نصر الله دارند. سید حسن نصرالله از کجا به این رسیده که استخوان شده در گلوی اسرائیل؟ از نفس امام خمینی، حمایتهای مقام معظم رهبری، پس هرچه کینه او بیشتر است پیداست راه شما درستتر است. یک کسی نزد یکی از مراجع عظیم و بزرگ آمده بود و گفت: والا نمیدانم حق با کیست و مسلمانها فرقههای مختلفی دارند، هم فقهشان فرق دارد، هم تاریخشان، از صدر اسلام به بعد اختلافاتی در مسلمانها هست. از این آیه فهمیدم که خط صحیح خط سید حسن نصر الله است. چون دیدم بیشترین جایزه را اسرائیل برای ترور او تعیین میکند و بیشترین خطر را متوجه او میداند و او استخوان در گلوست و پرچمدار مقاومت اوست و او میتواند خواب را از سر اسرائیل ببرد. حالا که بیشترین کینه را نسبت به او داریم معلوم میشود مسلمان واقعی اوست. حالا که مسلمان واقعی اوست من دیگر کار ندارم چه فقهی را اطاعت کنم و نماز را چطور بخوانم و روزهام… عقیده من چطور باشد؟ یکی از راههای دشمن شناسی این است که ببینید دشمن نسبت به چه کسی کینهاش بیشتر است و هرچه نسبت به او کینهاش بیشتر است معلوم میشود آن طرف حق است. این یک راه است.
مسأله دیگر قرآن میفرماید که هیچ ذرهای نمیخواهند به شما خیر برسد. «ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لَا الْمُشْرِکِینَ» (بقره/۱۰۵) دوست ندارند، کفار از اهلکتاب و مشرکین دوست ندارند، «أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ» یعنی از طرف خدا نمیخواهند ذرهای به شما خیر برسد. یعنی اگر بدانند اقتصادشان به این است که گندم را در دریا بریزند، در دریا میریزند که نرخ گندم را پایین نیاورند، مردم هم مردند به درک. ذرهای برای شما خیرخواه نیستند. این دو…
۲- برنامههای دشمن برای غفلت مسلمانان
چند تا «ودّ» داریم اینها را من چون نوک آیه یک جور است… [پای تخته] «وَدُّوا» (آلعمران/۱۶۸) یعنی دوست دارند،«وَدُّوا»،«وَدُّوا» دشمن برای ما چه دوست دارد؟ ۱- «وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُون» (نساء/۱۰۲) دوست دارند شما غافل باشید. انواع برنامهها برای اینکه شما غافل باشید. از چه؟ از همه چیز، غفلت از خدا، غفلت از معاد، استعدادها، تواناییها، غفلت از توطئه دشمن، دوست دارند شما غافل باشید. «عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُم» این یک «ودّوا» دارد.
۲- «وَدُّوا ما عَنِتُّمْ» (آلعمران/۱۱۸) عَنت یعنی سختی، یعنی دوست دارند شما به مشکل بخورید. دستکش برای فلان ویروس نداشته باشید. ماشین نداشته باشید، قطعه یدکی نداشته باشید. چه و چه، نداشته باشید. دوست دارند شما به دردسر بیافتید. اینها همه آیه قرآن است. دیگر چه؟ «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُون» (قلم/۹) تُدهن از دُهن است. دُهن یعنی روغن، تُدهن یعنی روغن مالی، ما در فارسی میگوییم: ماست مالی کرد. یا میگویند: سرش را شیره مالید. شیره مالی، ماست مالی، یعنی پایین بیایی، اینها باهم سازش کنید بد است. «لَوْ تُدْهِنُ» دوست دارند شما غافل باشید. دیگر چه؟ میفرماید: «وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ» (نساء/۸۹) دوست دارند شما از مکتب دست بکشید. کافر شوید.
دیگر چه؟ اینها درون دشمن است. سالهاست جوانهای ایرانی در اروپا و آمریکا درس میخوانند، آیا حاضر هستند اسرار علمیشان را توسط ماهواره و فضای مجازی و توسط تربیت شاگرد، حاضر هستند اختراعات خود را یاد ما بدهند؟ عکس سکس و فیلمهای سکسی هرچه بخواهی برایت میفرسند و دختر و پسر را مشغول غفلت میکنند. اما هنرشان و ابتکارشان را هم یاد ما میدهند؟ گفت: ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان! ما نمیخواهیم ابتکاراتشان را یاد ما بدهند. اگر خود بچههای ایران چیزی یاد گرفتند، تحمل میکنند یا جیغ میزنند؟ میگوید: چرا تو فهمیدی؟ نباید این از انحصار ما بیرون بیاید. نباید شما داشته باشی. نه خودشان به ما میدهند، از طریق تربیت دانشجو به دانشجوهای ما چیزی از اسرارشان یاد نمیدهند. زمان شاه گفتند: بعضی از قطعاتی که قوای مسلح میخواست اصلاً اجازه نمیدادند که ایران باز کند ببیند. میگفتند: نه خراب شد بفرستید، از آنجا یک جعبه دیگر میآید. باز نکند ببینید درونش چه خبر است مشابه سازی کنید. این سیمای کینههای دشمن است.
۳- توطئهها و تحریمهای دشمنان
یکی هم داریم که دوست ندارد، آیهاش را خواندم… دوست ندارند. «ما یَوَد» که چی؟ «ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لَا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ» (بقره/۱۰۵) ذرهای به شما خیر برسد. چه میکنند؟ ۱- دائماً نقشه میکشند. «إِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْداً» (طارق/۱۵) عربیهایی که میخوانم قرآن است. «یَکِیدُونَ» نمیگوید: «کادوا»، کادوا یعنی نقشه کشیدند. «یکید» یعنی نقشه میکشند. برای استمرار است. «کیدا» یعنی نقشههای بزرگ، نقشههای بزرگ برای شما میکشند. این یک… تعبیرهایش را بنویسم ممکن است بعضی خواسته باشند با لفظ قرآن آشنا شوند. ۱- حرکتهایی که میکنند، ۱- [پای تخته] «یَکِیدُونَ» یعنی کید و نقشه، دائماً برای شما نقشه میکشند. نقشه ساده نه، «کَیْداً» یعنی کید بزرگ، دیگر چه آیهای داریم؟ یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا» (بقره/۹) یخادعون یعنی خدعه،«یُخادِعُونَ اللَّهَ» با خدا، «وَ الَّذِینَ آمَنُوا» با مؤمنین هم خدعه. این دو…
«وَ یُرِیدُونَ أَنْ تَضِلُّوا» (نساء/۴۴) اینها تصمیم دارند که شما گمراه شوید. دست بردارید، «تضلُّوا» دیگر چه؟ «إِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبِیناً» (نساء/۱۰۱) این هم بگذریم…
عملیات چه؟ این هم برای کید، خدعه، انحراف، این کینهشان، این در دلشان و این آرزوهایشان، برای رسیدن به این چند کار میکنند؟ همه کاری که بتوانند به شکست، منحصر در کار خاصی نیستند. از کجا شروع کنیم؟ اول رهبر را تضعیف میکنند.
۴- برنامه دشمن برای تضعیف رهبر جامعه اسلامی
خیلی در قرآن آیه داریم که پیغمبر اسلام را انواع تضعیف میکردند. حالا آنهایی که در ذهنم هست بگویم. شاعر است شعر میگوید. کاهن است غیب میگوید. ساحر است و جادو میکند. مسحور است، یک کسی دیگر او را جادو کرده است. گاهی میگفتند: خود پیغمبر دیگران را جادو میکند، میگویند: نه یک کسانی پیغمبر را جادو کردند. هم ساحر داریم و هم مسحور، دیگر چه؟ «یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» (نحل/۱۰۳) یک کسی بشری هست، حرفها را یادش میدهد. این حرفها از خودش نیست. یک کسی یادش میدهد. یکی دیگر…
«أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ» (فرقان/۴) یک تیمی پشت پرده هستند کمک او میکنند. قرآن چیزی تازهای نیست، «لو شئنا» عربیهایی که میخوانم قرآن است، «لَوْ نَشاءُ» اگر بخواهیم… «لَقُلْنا مِثْلَ هذا» (انفال/۳۱) بخواهیم مثل قرآن میتوانیم بیاوریم. یعنی کتاب مهمی نیست. یعنی یا مکتب، یا مردم را تضعیف میکنند… اینها چه کسانی هستند دور پیغمبر، اراذل اوباش هستند، آدم حسابی نیستند. اینها خل هستند. وقتی گفتند: شما ایمان بیاورید، میگفتند: ما هم خل شویم؟ ایمان بیاوریم، «کَما آمَنَ السُّفَهاءُ» (بقره/۱۳) سفهاء، سفیه یعنی خل، این بیخردها هستند که دور پیغمبر جمع میشوند. تضعیف مکتب، تضعیف رهبر، تضعیف امت، قرآن مملوء از این نوع حرفهاست.
۵- بهرهگیری از مذهب علیه مذهب
عملیات، مسجد میسازند. اسم مسجد ضرار در قرآن آمده است. منافقین میخواستند یکجایی جمع شوند تبادل فکر کنند. هرجا بود میگفتند: خانه تیمی است، زشت است. گفتند: اسم مسجد رویش میگذاریم. آمدند یک مسجد ساختند، آمدند گفتند: یا رسول الله، یک مسجد ساختیم، مسجد برای چه ساختید؟ اینجا که مسجد بود. گفتند: تابستان هوا داغ است، گاهی باران میآید، زن است، مرد است، پیر است، جوان است، راه دور است. حضرت فرمود: من در آستانه جنگ تبوک هستم. بروم برگردم، تکلیف شما را روشن میکنم. رفتند و برگشتند آمدند دیدند دوباره همان منافقین که شما بیایید یک نماز جماعت در مسجد ما بخوانید که مسجد ما افتتاح شود. آیه نازل شد، بسم الله الرحمن الرحیم، «وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً» (توبه/۱۰۷) این مسجد برای ضرر است. برای نماز نیست. «وَ کُفْراً» این مسجد سرپوش جنایتهاست و میخواهند در این مسجد، تحت پوشش این مسجد توطئه کنند. «وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ» این رصدخانه و کمینگاه است. میخواهند اطلاعات داخل را به خارج رد و بدل کنند. «وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ» میخواهند بین مؤمنین تفرقه بیاندازند. دو تا برای این مسجد، دو تا برای مسجدهای دیگر. این مسجد پنج خاصیت دارد، ضرر، تفرقه، کمینگاه دشمنان خارجی، محل توطئهها و سرپوش برای اهدافشان، مسجد ساختند به اسم مسجد، دین علیه دین، مذهب علیه مذهب، شبیه کاری که در جنگ صفین کرد.
معاویه گفت: قرآنها را سر نیزه کنید و بگوید: داور قرآن. یک عده گول خوردند و گفتند: بله. هرچه حضرت علی فرمود: من قرآن ناطق هستم. یعنی مذهب علیه مذهب، در ایران خیلی از شاهنشاهان مسجد میساختند برای این که سرپوش روی باقی جنایتها بگذارند و این کار مسجد سازیشان…
گاهی قسم میخورند، «اتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّهً» (مجادله/۱۶) بارها در قرآن فرمود: اینها قسم میخورند که باورتان بیاید. شما به قسم اینها اعتنا نکنید. اول کسی که گول قسم خورد حضرت آدم بود. خدا به آدم گفت: هرچه میخواهی بخوری بخور، این یکی را نخور. شیطان آمد گفت: اگر این را بخوری همیشه میمانی. اگر از این گیاه بخوری برای همیشه زنده هستی. «وَ قاسَمَهُما» (اعراف/۲۱) قسم خورد که راست میگوید. حضرت آدم تا حالا نشنیده بود کسی قسم دروغ بخورد، ندیده بود و تجربه نداشت و قسم دروغ خورد. با قسم دروغ جد اعلای ما حضرت آدم(ع) را گول زدند. به هر اشکی تکیه نکنید. ما در قرآن چند رقم اشک داریم. اشک قلابی که برادران یوسف، یوسف را در چاه انداختند، شب نزد پدر آمدند و زار زار گریه کردند که او را گرگ خورد. آیهی اشک قلابی این است «وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً یَبْکُونَ» (یوسف/۱۶) برادرها نزد پدر آمدند، شبانه در حال گریه آمدند که گرگ او را خورده است. قسم قلابی هم داریم، «اتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّهً» دشمن شناسی را دارم میگویم. سخنرانی قلابی هم داریم.
قرآن یک آیه دارد میگوید: طوری حرف میزنند که «مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ» تو پیغمبر هم از بیان قشنگ اینها بهت زده میشوی، «وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصام» (بقره/۲۰۴) از آن نامردها است. یعنی قسم قلابی، سوگند قلابی، ایمان قلابی هم داریم. یک عده نشستند گفتند: چه کنیم کمر اسلام را بشکنیم؟ گفتند: چند تا از دانه درشتهای یهود صبح بروید مسلمان شوید.
۶- برنامهریزی دشمن برای تضعیف مکتب اسلام
مینشینیم به پیغمبر اسلام میگوییم: ما مسلمان شدیم. پای سخنرانی او بنشینیم، غروب میگوییم: بابا حرف تازهای نداشت. حرفهایش آبکی است. حرف تازه نداشت. به درد نمیخورد. برمیگردیم یهودی میشویم. دو فایده دارد، یکی یهودیها دیگر هوس مسلمان شدن نمیکنند، میگویند: علمای ما هم که صبح رفتند، غروب برگشتند. اگر کسی میخواهد تهران بیاید آرزویش این است که تهران بیاید. بعد گفت: نمیخواهد تهران بروی مگر ندیدی پسر عمه و عمو و پسرداییات رفت تهران و دید مشکل بیشتر از شهرهای دیگر هست، برگشت. یعنی یک کسی که بیاید تهران و برگردد و دیگر باقیها خیلی هوس تهران آمدن نمیکنند. صبح میرویم ایمان میآوریم، غروب کافر میشویم، «آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ» (آلعمران/۷۲) صبح ایمان میآوریم، غروب کافر میشویم. عربیهایی که میخوانم قرآن است. «وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ» غروب هم کافر شوید. دو فایده دارد یکی اینکه یهودیها هوس مسلمان شدن نمیکنند. یکی مسلمانها در دلشان خالی میشود. میگویند: عجب، این معلوم است دین اسلام نتوانست و اینقدر علمی نبود که علما را جذب کند. این دو فایده دارد یعنی ایمان قلابی، قسم قلابی، اشک قلابی، سخنرانی قلابی، اینها همه در قرآن است. شیطان شناسی، دشمن شناسی، اینها را به امید روزی که در دانشگاه ما این آیات تدریس شود و دیگر فارغ التحصیل با یک لبخند گول نخورد.
دیگر چه میتوانند بکنند؟ قرآن میفرماید: محاصره اقتصادی، محاصره اقتصادی در قرآن هست؟ بله، آیهاش این است. آنهایی که با عربی آشنا هستند، دیگر خیلی میفهمند آیات زورکی نیست و خیلی شفاف است. بعضی چیزها را باید چسباند، بعضی چیزها نه، خیلی روشن است. قرآن میفرماید: «لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى یَنْفَضُّوا» (منافقون/۷) به اینهایی که دور پیغمبر هستند کمک نکنید تا اینها مجبور شوند در اثر فقر از پیغمبر جدا شوند. چیزی هزینه نکنید و نگذارید به اطرافیان پیغمبر خیر برسد، در فشار قرار بگیرند و دست از پیغمبر بردارند. اینها حرکتهایی است که…
قرآن میفرماید: در یکی از جنگها یکی از اینها گفت: ما برگردیم کلک اسلام را میکنیم. در جبهه بودند، گفتند: به مدینه برسیم آدمهایی که در مدینه عزیز هستند، یعنی پیغمبر اسلام، ذلیلانه از مدینه بیرون کنیم. یعنی برسیم آنجا یک کودتایی میکنیم و مسلمانها را تار و مار میکنیم. به نحور خوار کنندهای، با خفت و ذلت و خواری اینها را از مدینه بیرون میکنیم. قرآن میگوید: عزت و ذلت دست شماست. آن کسی که این حرف را زده بود، از خودیهایشان رفتند به پیغمبر گفتند: ایشان آرزو دارد کودتا کند. یک چنین آرزوهایی هم دارند.
با زبان تبلیغات، «وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ» (ممتحنه/۲) ایدی یعنی با قدرت، «السنه» یعنی با تبلیغات، یعنی هم با قدرت، قدرت نظامی و هر قدرت دیگر، هم با تبلیغات و زبان، اینها «یبسطوا» میخواهند به شما حمله کنند. «وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ» حالا این دشمن را شناختیم، چند دقیقه آخر بگوییم که ما چه کنیم؟ در مقابل این.. مسجد میسازند، رهبر را تضعیف میکنند. شاعر است، کاهن است، مسحور است، ساحر است، مکتب را تعیین کنند. قرآن حرف حسابی ندارد. «لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» ما هم میتوانیم مثل قرآن بیاوریم. اینها برنامههای آنها، حالا ما چه کنیم؟
۷- خطر نفوذ دشمن تحت عناوین مختلف
قرآن میگوید: اول که، نگذارید اینها در شما نفوذ کنند. آیه نفوذ این است. «لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ» (آلعمران/۱۱۸) آیه قرآن است. بطانه، از بطن است. بطن یعنی شکم، به زیر پیراهنی بطانه میگویند چون به شکم چسبیده است. نگذارید دشمن در شکم شما برود. به اسم سم پاشی سوراخهای خانهها را بلد باشند. به اسم سم پاشی باغها را، متراژ باغها و میوهها را کنترل کنند. به اسم مستشار خارجی، به اسم دیپلمات، به اسم جهانگرد، نگذارید اینها از اسرار شما مطلع شوند. این یک مورد.
دوم اینکه ار لحاظ قدرت نظامی هرچه میتوانید مجهز باشید. «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّه» (انفال/۶۰) نگفته «ما استطعتم» محدودیت است. قوای مسلح نباید محدودیت داشته باشد. بگوید: ما در محدودیت مالی بودیم. در محدودیت، قوای مسلح نباید محدودیت داشته باشد. چون میگوید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّه» یعنی هرچه توان دارید. حتی یکبار به پیغمبر گفتند: یمن یک فرم خاصی میجنگد. حضرت بعضی از مسلمانها را خواست و فرمود: برو یمن این فرم خاص آنها را یاد بگیر و به من یاد بده. حتی سفر به کشور خارج اگر یک فرمولی به ما یاد میدهند باید برویم. اینکه ما شعار میدهیم نه شرقی، نه غربی یعنی در سیاست و خودباختگی نه شرقی هستیم و نه غربی، نه شرق ما را مرعوب میکند نه غرب، اما در آموزش، هم شرقی هستیم و هم … چون حدیث معروفی است شیعه و سنی قبول دارند، «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ» برو کشور چین چیزی یاد بگیر. خوب در چین که توحید و نبوت نبود. یعنی در مسائل تاکتیک و تکنولوژی و در پیشرفتهای علمی هم باید شرقی باشیم و هم غربی، ولی در خودباختگی استفاده از شرق و غرب طوری نیست. شرق زده بد است. استفاده از یخ خوب است اما یخ زده بد است. استفاده از گرما خوب است اما گرما زده بد است. وقتی میگوییم: نه شرقی، نه غربی به این معنا نیست که نه از شرق استفاده کن نه از غرب، یعنی خودت را نباز.
ما گاهی وقتها آثار خودباختگی را به خصوص در بعضی نسل نو میبینیم. آدم غصه میخورد. از خودش غافل است، خیلی استعداد و توان و نبوغ و ابتکار در وجود این است. این سرش را بند کرده به اینکه بند کفشش چطور باشد، زلفش چطور باشد. لباسش چطور باشد. تمام حواسش جمع تنش است. تن ارزش دارد ولی نه اینکه تمام هم و غم این باشد که فلان لباس چطور باشد. حواست جای دیگر باشد.
«هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ» (منافقون/۴) یک آیه داریم میگوید: دشمن واقعی اینهاست. «هُمُ الْعَدُوُّ» یعنی گول نخورید. آیه دیگر میفرماید: اگر یکوقت یک چراغ سبز نشان دادند گول نخورید. در سوره منافقین هست که منافقین نزد پیغمبر آمدند و گفتند: «إِذا جاءَکَ الْمُنافِقُونَ» (منافقون/۱) اگر منافقین نزد تو آمدند و گفتند «قالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ» ما شهادت میدهیم تو رسول خدا هستی، یک حرفشان درست است اما اینها راست نمیگویند. خدا شهادت میدهد بله تو رسول الله هستی ولی منافقین، اینکه میگویند: تو رسول خدا هستی اینها از روی عقیده نمیگویند. یعنی گاهی وقتها یک حرف خوبی میزنند… قرآن یک آیه دارد میگوید: پیغمبر، اینهایی که دور تو هستند فکر نکن همه مرید هستند. بعضی جاسوس هستند، «سَمَّاعُونَ لِلْکَذِب» (مائده/۴۱) میآیند ببینند تو چه میگویی بروند یک فتنه درست کنند. به همه مریدها، اصلاً انسان نباید دلش به جمعیت خوش باشد. یکی از علمای بزرگ به من گفت: آقای قرائتی اگر در تلویزیون حرف میزنی و همه ایران نشستند گوش دادند، یکوقت فکر نکنی آدم حسابی هستی، یک میمون هم برقصد همه نگاهش میکنند. یعنی اینکه توانستی افراد را جذب کنی به چه قیمتی و با چه وسیلهای، وگرنه انسان میتواند با یکسری کارها افرادی را جذب کند اما نتیجه چیست؟ یک مقداری واقع بین باشیم و بصیرت داشته باشیم.
خدا قسمت کند کربلا بروید زیارت حضرت ابالفضل، جملهای که در زیارت ابالفضل است این جمله است و جای دیگر نیست. ای ابالفضل تو بصیرت داشتی، یعنی گول نخوردی. یکی از فامیلهای ابالفضل در لشگر یزید بود. عصر عاشورا، عصر تاسوعا، روز قبل از عاشورا، آمد گفت: تو با من فامیل هستی. بیا این طرف من به تو امان نامه میدهم. حسین برادرت را ول کن، من به تو امان نامه میدهم. جزء حکومت ما باش! رد کرد. گاهی وقتها یک گذرنامه و دلار میفرستند میگویند: بیا این طرف، باید مواظب باشیم اینکه روز تاسوعا را میگویند: برای ابالفضل است برای اینکه روز تاسوعا آمدند ابالفضل را بخرند خودش را نفروخت. ابالفضل را با گذرنامه و دلار و عکس و مهمانی و یک تفریح و شام و فیلم، همه چیزشان را میفروشند. این بصیرت انسان… باید از خدا بخواهیم. ما این مقداری که دین داریم یکجاهایی ممکن است کم بیاوریم. خیلی از افرادی که اختلاس میکنند اولش آدمهای بدی نبودند. هیچکس باور نمیکرد اینها اهل اختلاس شوند. دیگر بالاخره وقتی وارد میشوند گول میخورند. اولین اختلاس هم خطرناک است.
در دعای کمیل اولین دعا میگوید: خدایا آن گناهی که پرده پاره میشود، آن را ببخش. «اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتک العصم» پرده که پاره شد باقی گناهها آسان است. سیگار اول تلخ است ولی وقتی دهانت با سیگار اول آشنا شد دیگر باقی سیگارها تلخ نیست. سیگار اول یک خرده تلخ است. آدم اول خلافی که میکند وجدانش ناراحت است چرا این کار را کردم، چرا این را ترساندم، چرا این را… برخورد این رقمی کردم، اما بعد از مدتی لذت میبرد. از اینکه مردم را بترساند کیف میکند. لذت میبرد که مردم را بترساند. ما در مقابل اینها باید به خدا پناه ببریم و اهل بصیرت باشیم.
قرآن میفرماید: «لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ» (ممتحنه/۱۳) گروههایی که خدا اینها را دوست ندارد، در قرآن، یک آیه داریم «یحبّ»، «یحبُّ المحسنین، متقین» یک آیاتی داریم «لا یحبّ» خدا اینها را دوست ندارد. آنهایی که میگفتیم اینها مورد غضب ما هستند و خدا اینها را دوست ندارد، با اینها تنگاتنگ رفیق نباش. حرف میزنند نگاهشان کن. منافقین یک اشکالی که به پیغمبر میگفتند، میگفتند: پیغمبر گوش است، هرچه میگویی نگاه میکند، «یَقُولُونَ هُوَ أُذُن» (توبه/۶۱) عربیهایی که میخوانم قرآن است. این پیغمبر هرچه میگوید گوش است. بگو نه، این به نفع شماست. میشناسد ولی به روی خود نمیآورد. یک خاطره دقیقه آخر یادم آمد بگویم.
قبل از امام خمینی آقای بروجردی مرجع بود، قبل از آقای بروجردی آقای آ سید ابوالحسن اصفهانی، مرجع که بود یعنی مرجع علی الاطلاق، مرجعی که از همه مراجع مشهورتر است. آقای آ سید ابوالحسن اصفهانی که مرجع کل بود، هرکس بچهدار میشد یک چیزی به او میداد، صد تومان فرض کنید میداد. خانه مراجع سالی چند بار شلوغ است. عید نوروز، عید فطر، نیمه شعبان، مبعث، روزهای عید، در شلوغی یک نفر گفت: برویم امتحانش کنیم ببینیم چیزی حالیش هست یا نه پیر شده است؟ یکی گفت: پیر نشده و میفهمد. یکی گفت: ایشان پیر شده و چیزی حالیش نیست. گفتند: امتحانش کنیم. رفتند در شلوغی گفتند: خدا دیشب یک بچهای به ما داد، به قدمش مبارک است و فرض کنید یک صدتومانی داد. بعد از دو سه ماه باز یک عید دیگر آمد، در شلوغی هم میرفت که آقا سرش گیج شود. آقا دومی هم آمد، قدمش مبارک است. دومی، سومی… گفت: دیدی گفتم متوجه نیست! گفت: به خدا متوجه است. روح بزرگی دارد و به روی خود نمیآورد. بالاخره صد تومانی بار هفتم هشتم که شد، گفت: خدا یک بچه به ما داده، قدمش مبارک است… پول را که داد در گوش او گفت: برو قدر زنت را داشته باش، شش ماه هست هفت بار برایت زاییده است… ما باید بدانیم و روی خود نیاوریم و سعه صدر داشته باشیم. پیغمبر هرچه بگوییم گوش میدهد، بله گوش میدهد ولی حواسش جمع است.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
۱- آیه ۸۲ سوره مائده از دشمنی چه گروهی با مسلمانان خبر میدهد؟
۱) یهودیان
۲) مشرکان
۳) مسیحیان
۲- کدام آرزوی دشمنان اسلام، در قرآن مطرح شده است؟
۱) سازش با دشمنان
۲) غفلت از تواناییها
۳) هر دو مورد
۳- منافقان مدینه، چه مکانی را پایگاه خود ساخته بودند؟
۱) باغی در اطراف مدینه
۲) مسجدی در کنار مدینه
۳) اردوگاهی بیرون مدینه
۴- آیه ۱۶ سوره مجادله، به کدام شیوه دشمنان اشاره دارد؟
۱) اشک دروغین
۲) سوگند دروغین
۳) ایمان دروغین
۵- آیه ۱۱۸ سوره آلعمران، به چه امری هشدار میدهد؟
۱) خطر نفوذیهای دشمن
۲) خطر هجوم دشمن
۳) خطر سازش با دشمن